اجازه ویرایش برای همه اعضا

مهمد

نویسه گردانی: MHMD
اگر به‌ناچار حرفی عربی بر زبان رانند آن را به مخرجی نزدیک ببرند، یا سوی حرفی که طعمی از آن عربی به آن داده باشند، چنان‌که حاء را به هاء برمی‌گردانند و به جای محمد می‌گویند مهمد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۳۰ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ولید... رجوع به ابن زندقة ابوبکر محمدبن ولید... و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 262 - 265 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن هارون . رجوع به امین محمدبن هارون الرشید شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هارون وراق . رجوع به ابوعیسی محمدبن هارون شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هانی بن محمد... ازدی اندلسی . رجوع به ابن هانی ابوالقاسم (یا ابوالحسن ) ... و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هباریة. رجوع به ابن هباریه شریف ، ابویعلی محمدبن محمدبن صالح هاشمی عباسی . و رجوع به ابویعلی و شریف ا...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هذیل . رجوع به ابوالهذیل محمدبن هذیل معروف به علاف و وفیات الاعیان ج 4 صص 265 - 267 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هشام بن عوف تمیمی شیبانی سعدی لغوی . رجوع به ابن هشام ابومحلم محمد... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن همام الدین سیواسی . رجوع به ابن همام کمال الدین ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هندوشاه بن سنجر عبداﷲ صاحبی نخجوانی . منشی پسر هندوشاه مؤلف تجارب السلف . او راست دستورالکاتب فی تعیین ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن هیثم ... رجوع به ابن هیثم ابوعلی ۞ و الاعلام زرکلی ج 3 ص 884 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.