اجازه ویرایش برای همه اعضا

رسم

نویسه گردانی: RSM
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
رسم شکستن . [ رَ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) قاعده و قانونی را بر هم زدن . آیینی را برانداختن . متروک ساختن عادت و امر معمول : اگر بشکنم این ...
رسم آوردن . [ رَ وَ دَ ](مص مرکب ) رسم نهادن . رسم گذاشتن . آیین و طریقه ای را بنیان نهادن . وضع قاعده و قانون جدید : خود کردن و عیب دوستان...
رسم گذاشتن . [ رَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) رسم نهادن . سنت جدید گذاشتن . مرسوم کردن . نشان نهادن . متداول کردن . قانون و قاعده کردن : بردیم داغ...
بی رسم و راه . [ رَ م ُ ] (ص مرکب ) بی طریق و آیین . بی قاعده و قانون . رجوع به رسم و راه شود.
رثم . [ رَ ] (ع مص ) شکستن بینی کسی را و خون آلود کردن آن . || طلا کردن زن بوی خوش بر بینی و آلودن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقر...
رثم . [ رَ ث َ ] (ع مص ) سپیدلب گردیدن یا سپیدبینی شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
رثم . [ رَ ث َ ] (ع اِ) سپیدی سر بینی اسب یا سپیدی که تا لب پائین اسب رسیده باشد یا سپیدی بینی اسب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آن...
رثم . [ رَ ث ِ ] (ع ص ) نعت است از رَثَم . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به رَثَم شود.
رصم . [ رَ ص َ ] (ع مص ) درآمدن کسی در شعبه های تنگ . (ناظم الاطباء). در شعب تنگ درآمدن . (از آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.