اجازه ویرایش برای همه اعضا

قازی

نویسه گردانی: QAZY
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۴ ثانیه
قاضی خان . (اِخ ) فخرالدین ابوالمحاسن حسن بن منصور ابوالقاسم محمودبن عبدالعزیز اوزجندی انصاری ، مکنی به ابویوسف از دانشمندان و در مذهب خود ...
قاضی خان . (اِخ ) محمد دهار از اجداد قطب الدین مکی است . او راست : کتاب ادات الفضلاء و آن را در سال 823 هَ . ق . برای قدری خان تألیف کرده ا...
قاضی ری . [ ی ِ رَ ] (اِخ ) سلمةبن فضل ، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به ابرش . از مردم ری است . وی اخبار غزوات و مغازی را دو مرتبه ازابن اسحا...
قاضی کند. [ ک َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش دهخوارگان شهرستان تبریز. در 9هزارگزی جنوب خاوری دهخوارگان و 10هزارگزی شوسه ٔ تبریز آذرشهر...
قاضی کند. [ ک َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد و در چهارهزارگزی جنوب آنکند و 1350گزی شوسه ٔ میانه به زنجان و...
غازی خان . (اِخ ) یکی از خانان و امرای هندی کشمیر که در سال 967-971 حکومت کشمیر داشته است . رجوع به مآثر رحیمی چ کلکته صص 250 - 321 شود.
غازی خان . (اِخ ) نام بعض امرای افغانی . رجوع تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته صص 172، 258 - 262 شود.
درب قاضی . [ دَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور است . موقعیت دهستان جلگه و هوای آن معتدل است . این دهستان از 150 آ...
ده غازی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهمئی سرحدی بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان . واقع در 41هزارگزی خاوری صیدان مرکزدهستان . دارای ...
ده قاضی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 70هزارگزی جنوب باختر الیگودرز دارای 396 تن سکنه ...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۵۸ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.