اجازه ویرایش برای همه اعضا

علی

نویسه گردانی: ʽLY
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کرامة. علی بن مصطفی بن ابی اللطف طرابلسی حنفی ، مشهور به ابن کرامة. رجوع به علی طرابلسی (ابن مصطفی بن ابی اللطف ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کلاس . علی بن محمدبن علاءالدین دواداری ، مشهور به ابن کلاس . رجوع به علی دواداری (ابن محمدبن علاءالدین ...) و ابن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کل محمدبن علی محمد قاربوزآبادی قزوینی . رجوع به علی قزوینی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کمال الدین حسین کاشانی ، ملقّب به غیاث الدین .رجوع به غیاث الدین (علی بن کمال الدین کاشانی ) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کمال الدین محمود استرآبادی مکی . رجوع به علی استرآبادی (ابن کمال الدین ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کوچک . علی بن حسین بن علی عبسی ، مشهور به ابن کوچک وراق . رجوع به علی عبسی (ابن حسین بن علی ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن کوفی . علی بن محمدبن عبیدبن زبیر اسدی ، مشهور به ابن کوفی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اسدی (ابن محمدبن ع...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لالی بالی رومی حنفی ، مشهور به منق و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی منق شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لبال . علی بن احمدبن علی شریشی ، مشهور به ابن لبال و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی شریشی (ابن احمدبن علی ......
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لب بن شلبون معافری ، مکنّی به ابوالحسن . از وزرای اندلس . رجوع به علی معافری (ابن لب ...) شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.