اجازه ویرایش برای همه اعضا

میر

نویسه گردانی: MYR
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
میرمهدی هاشمی قرمزی (زادهٔ ۱۶ آذر ۱۳۲۵) بازیگر، کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس ایرانی است. او برای بازی در فیلم‌های دو فیلم با یک بلیط (۱۳۶۹)، آلزایمر (۱۳۸...
حسین آباد میر ابوطالب . [ ح ُ س ِ دِ اَ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در 54هزارگزی جنوب خاوری خوسف و...
مئر. [ م َ ءِ / م ِ ءَ ] (ع ص ) (از «م ٔر») مفسد و فتنه انگیز. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مئر. [ م ِءَ ] (ع اِ) (از «م ٔر») ج ِ مِئرَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مئرة شود.
مئر. [ م َ ءِ ] (ع ص ) (از «م ٔر») امر مئر؛ کار دشوار و سخت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مئر. [م ِ ءَرر ] (ع ص ) (از «ارر») بسیار جماع کننده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). بسیار چالشکر با زنان . (یادداشت به...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۳/۰۲/۲۷ Iran
0
0

میر در اوستایی به معنی کشنده آمده است. این واژه تقریباَ به معنی سردار در معنی دارنده سر (در مقام دارنده سر مقتول) است. به نظر میرسد میر ایرانی با امیر (فرمانده) زبان عرب مغشوش شده است.

جواد مفرد کهلان
۱۳۹۳/۰۲/۲۷ Iran
0
0

میر در اوستایی به معنی کشنده آمده است. این واژه تقریباَ به معنی سردار در معنی دارنده سر (در مقام دارنده سر مقتول) است. به نظر میرسد میر ایرانی با امیر (فرمانده) زبان عرب مغشوش شده است.

علی
۱۳۹۷/۰۷/۱۷
0
1

🔹واژه امیر (میر) 🔸ساکی های #میر که از چند قرن گذشته تا به امروز پیشوند میر را بر نام های خود داشته اند از نوادگان شیخعلی سلطان نامی از طایفه سرچرم هستند که به دلیل رشادت و شجاعت های زیاد در جنگ های آن دوران توسط یکی از شاهان صفوی ملقب به میرشیخعلی سلطان گشته است، همه افراد این خاندان از گذشته تا کنون در نام های خود پیشوند میر دارند. ▫امیر (میر) صفتی است که در دوران صفوی و قاجار به افراد مسئول نسبت میدادند، مانند (میر شیخعلی، میرسردار، میراحمد و..) سپس با صدور شناسنامه، تعدادی که خود را از نوادگان آن افراد میدانستند این واژه را پیشوند نام طایفه خود نمودند، مانند (میرسرداری، میردریکوند، میر ساکی، میراحمدی و..) ▫واژه میر در دیگر نامها درگذشته به شهر ایذه مال میر میگفتند یعنی محل زندگی امرا، همچنین نام نوعی فرش محلی نیز (مال میر) بود. واژه میر با حرف ه = میره به معنای شوهر (سرپرست خانواده) به مسئول تقسیم آب = میراب. به گُرز = میرکو. به فرمانده جنگ = میرجنگ و به جلاد میر غضب میگفتند، ریشه اصلی این واژه آریایی و به معنای مسئول میباشد و در زبان فارسی امروزی نیز رواج دارد، این نام (امی

احمد
۱۳۹۸/۰۸/۰۳
0
0

■در زبان عربی صفات برای نامها (سید و میر) همیشه پیشوند و اول نام بکار میرود، مانند؛ (سیّد ولی ، سید حسن. یا، میر ولی ، میر حسن). ■اما در زبان فارسی صفات برای نامها (خان و بگ) همیشه پسوند و آخر نام بکار میرود، مانند؛ (ولی خان، حسن خان. یا، ولی بگ، حسن بگ) ●میر همان سیّد است که به معنای آقا، بزرگ و ... میباشد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.