۵۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
غول آسا. (ص مرکب ) بسیار بزرگ و معظم ۞ . آنچه مانند غول بزرگ و مهیب باشد. غول پیکر. دیومانند. رجوع به غول شود: کارخانه ٔ غول آسای ذوب فلزا...
فلک آسا. [ ف َ ل َ ] (ص مرکب ) مانند فلک . از: فلک + آسا، پساوند تشبیه : محرمان چون ردی صبح درآرند به کتف کعبه را سبز لباسی فلک آسا بینند. خ...
مرگ آسا. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آلان بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 13 هزار و پانصدگزی جنوب غربی سردشت و 12هزارگزی جنوب راه ...
آسا. (پسوند) اَسا. ادات تشبیه است . سیل مثل . سیل مانند. سیل گون . سیل گونه . شبه سیل . سیل وار. سیل سان . نظیرسیل.
سیل واژه ای عربی است که واژه ی پارسی «آسا» به آن افزوده شده است؛ و پارسی جایگزین، این است: لوراسا lurâsâ (پارسی نو)*** فانکو آدینات 09163657861.
کریم آسا. [ ک َ ] (ص مرکب ) همانند کریم : گر با همه عیبها کریم آسایی عیبت هنر است وزشتیت زیبایی .سعدی .
کلنگ آسا. [ ک ُ ل َ ] (ق مرکب ) چون کلنگ . مانند کلنگ : شبروی کرده کلنگ آسا به روزهمچو شاهین کامران خواهد نمود. خاقانی .شبروی کرده کلنگ آسا ...
شعله آسا. [ ش ُ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب )مانند شعله . چون شعله . شعله وار. (یادداشت مؤلف ).