۳۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۲ ثانیه
سنگ قبر. [ س َ گ ِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مررکب ) سنگ که بر زبر قبر نهند و گاه بر آن نام صاحب قبر و تاریخ وفات بر آن نقر کنند. (یادداشت ب...
سنگ قلاب . [ س َ ق ُل ْ لا ] (اِ مرکب ) فلاخن ۞ . کلاسنگ . قلاب سنگ . قلماسنگ . (یادداشت بخط مؤلف ).
سنگ قمر. [ س َگ ِ ق َ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی است که آنرا در بلاد عرب شبها در افزونی ماه یابند و آن سفید و شفاف میباشد. گویند اگ...
سنگ شناس . [ س َ ش ِ ](نف مرکب ) سنگ شناسنده . کسی که در علم سنگ شناسی متبحر است . عالم علم الاحجار ۞ .
سنگ سیاه . [س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 231 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات است . (...
سنگ شاه . [ س َ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحد وزنی بود معمول در تهران و پاره ای شهرستانها معادل دو من تبریز برابر با شش کیلوگرم .
سنگ شویی . [ س َ ] (حامص مرکب ) ریگ شویی برنج و شستشوی آن قبل از طبخ و اخراج ریگ از آن . (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
سنگ شیر. [ س َ گ ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به عربی حجراللبنی خوانند. رنگ آن خاکستری رنگ باشد چون به آب بسایند از وی چیزی مانند شیر بیرو...
سنگ سبو. [ س َ گ ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قوسی گوید: نزد درویشان اهل طریق اصطلاحی است که هرکه بی طریقی کند او را سنگ سبو کنند و آن...
سنگ زور. [ س َ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح پهلوانان ایران ) سنگی که بدست بر سر و دوش میگردانند. و صاحب مصطلحات الشعرا در تفسیر می...