اجازه ویرایش برای همه اعضا

صنگ

نویسه گردانی: ṢNG
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مشت سنگ . [ م ُ س َ ] (اِ مرکب ) سنگ فلاخن . (آنندراج ). فلاخن و دوراندازی . (ناظم الاطباء).
کل سنگ . [ ک َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان امجز است که در بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع است و100تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
کال سنگ . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین جام بخش رشخوار تربت جام شهرستان مشهد که در 42هزارگزی جنوب خاوری تربت جام واقع است . جلگه ...
کت سنگ . [ ک َ س َ ] (اِخ ) قریه ای است چهار فرسخ میانه جنوب و مغرب آباده . (فارسنامه ٔ ناصری ).
سنگ گل . [ س َ گ ِ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سجیل . (نصاب الصبیان ) (ترجمان القرآن ).
سنگ نو. [ س َ گ ِ ن َ / نُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنگی است شفاف و سفید مصنوع یا طبیعی که آنرا تراش الماس دهند و فص نگین کنند. شیشه یا...
صاحب سنگ . [ ح ِ س َ ] (ص مرکب ) کنایه از مردم باوقار و صاحب قدر و تمکین باشد. (برهان ) : چو صاحب سنگ دید آن نقش ارژنگ فروماند از سخن چون نق...
سنگ زر. [ س َ گ ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) محک . (غیاث ) (آنندراج ). سنگی که ریزه های زر بر آن باشد یا با زر نقش شده باشد : قلم بگیر که ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳۴ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.