اجازه ویرایش برای همه اعضا

حسام

نویسه گردانی: ḤSAM
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) بدلیسی . او راست : الکنزالخفی فی بیان مقامات الصوفی .
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) توقاتی حسین بن عبدالرحمان . او راست : شرح عوامل المائه از شیخ عبدالقاهر جرجانی .
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) تیمورتاش چهارمین فرمانروای ارتقیان ماردین (516-547 هَ . ق .) است . او پسر ایلغازی بن ارتق است که پس از م...
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حاجزی رجوع به حاجزی ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن شرف تبریزی . رجوع به حسن ... شود.
حسام الدین . [ ح ُمُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن عباس . رجوع به حسن ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ )حسن بن عبدالمؤمن خویی شاعر. رجوع به حسن ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْدی ] (اِخ ) حسن علی . رجوع به حسن علی شود... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن ابراهیم بن خلیل . رجوع به حسین ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن عبدالرحمان . رجوع به حسین ... شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.