گیاه کار. (نف مرکب ) کسی که گیاه بکارد. زارع . فلاح .
موی گیاه . (اِ مرکب ) (اصطلاح گیاه شناسی ) گیاهی که سنبل الطیب و سنبل هندی نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به موی گیا شود.
گیاه شیر. (اِ مرکب ) شیره ٔ گیاه . گیاشیر. رجوع به گیاشیر شود.
نوش گیاه . (اِ مرکب )نوش گیا. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نوش گیا شود.
ترش گیاه . [ ت ُ / ت ُ رُ ] (اِ مرکب ) ترش گیا. رجوع به همین کلمه شود.