اجازه ویرایش برای همه اعضا

سهت

نویسه گردانی: SHT
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
صحت نامه . [ ص ِح ْ ح َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) قولی است در علم موسیقی ساخته ٔ نصیرالدین طوسی . (غیاث اللغات ) : صددل بیمار کرد انباز تصنیف سخن ...
صحت آباد. [ ص ِح ْ ح َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اشتهارد بخش کرج شهرستان تهران 7000گزی جنوب باختر کرج . کنار راه کرج به اشتهارد. سردسیر. سکنه ...
صحت خانه .[ ص ِح ْ ح َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آبخانه . در بهار عجم و آنندراج آمده است که این لفظ چنانکه از آئین اکبری معلوم است موضوع حضرت ...
صحت رسان . [ ص ِح ْ ح َ رَ / رِ ] (نف مرکب ) شفابخش . شفا دهنده : نه تب اول حروف تبریز است لیک صحت رسان هر نفر است .خاقانی .
صحت . [ ص ِح ْ ح َ ] (ع مص ، اِمص ) تن درست شدن . (مصادر زوزنی ). هیئة یکون بها بدن الانسان فی مزاجه و ترکیبه بحیث یصدر عنه الافعال سلیمةً. (بحرالجواه...
صحت یافتن . [ ص ِح ْ ح َ ت َ ] (مص مرکب ) شفا یافتن . تندرست شدن . بی آهو گشتن : زآنکه صحت یافت از پرهیز رست طالب مسکین میان تب درست .مولوی...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.