اجازه ویرایش برای همه اعضا

محب

نویسه گردانی: MḤB
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
محب سرهندی . [ م ُ ح ِب ْ ب ِ س َ هَِ ] (اِخ ) اسمش محب علی ، اصلش ازبرلاش ، مولدش تته ، موطنش سند معاصر اکبرشاه و جهانگیر شاه و از محققان آگا...
محب شیرازی . [ م ُ ح ِب ْ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به محمدبن محمد معروف به محب شیرازی شود.
محب الاجتهاد. [ م ُ ح ِب ْ بُل ْ اِ ت ِ ] (اِخ ) محب التعب . محب المجتهد. فیلونیوس ، لقب یحیی النحوی الاسکندرانی الاسکلائی است . رجوع به یحیی ن...
مهب . [ م َ هََ ب ب ] (ع اِ) محل وزیدن باد. (ناظم الاطباء). جای هبوب یعنی وزیدن باد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وزیدن گاه باد. جستن گاه با...
مهب . [ م ُ هَِ ب ب ] (ع ص ) بیدارکننده . (آنندراج ). آنکه از خواب بیدار می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.