توانایی
نویسه گردانی:
TWʼNAYY
توانایی. نک توانائی: نیرومندی . اقتدار. قدرت. (فرهنگ فارسی معین ). قوت و قدرت و زورِ و دست... در همین لغت نامه دائم گل این بستان شاداب نمی ماند دریاب ضعیفان را در وقت توانائی . حافظ.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
توانائی . [ ت ُ / ت َ ] (حامص ) نیرومندی . اقتدار. قدرت . (فرهنگ فارسی معین ). قوت و قدرت و زور و دست . (ناظم الاطباء). طاقت . (دهار). مقدرت . تی...