شده
نویسه گردانی:
ŠDH
(فارسی) [شُدِه] آنچه از شَوَند حاصل شود و برون آید، نتیجه، رخداد، برونداد. برابر با Result در زبان انگلیسی و نتیجه در زبان عربی.
واژه های همانند
۵۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
خراب شده . [ خ َ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) از بین رفته . بیچاره شده : رعیت مظلوم خراب شده و ستم رسیده چه سود داد. (مجالس سعدی ).
خلاص شده . [ خ ِ / خ َ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) رسته . رهاشده . کنایه از رستگاری . (یادداشت بخط مؤلف ).
پاک شده . [ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) سترده . زدوده . ممحو. ممحوه . ممحی . ممحیه . محو شده . زایل شده . مطموس . مطموسه . منسوخ . محکوک . ممحوق . م...
کهنه شده . [ ک ُن َ / ن ِ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مندرس . مدروس . (ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کهنه شدن و کهنه شود. || قدیمی ....
گران شده . [ گ ِ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) قیمتی شده . بهادارشده : ز چیزهای جهان هرچه خوار و ارزان شدگران شده شمر آن چیز خوار و ارزان را.ناص...
مجسم شده . [ م ُ ج َس ْ س َ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) جسمیت یافته . به صورت جسم درآمده : مستنصر باﷲ که از فضل خدای است موجود و مجسم شده در ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.