۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
علی گو. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتش بیک ، بخش سراسکند شهرستان تبریز. دارای 163تن سکنه . آب آن از رودخانه تأمین میشود. و محصول آن...
علی سد. [ ع َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو، بخش قروه ، شهرستان سنندج . این ده مشهور به علی سرخ است . رجوع به علی سرخ شود. (...
علی سرد. [ ع َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو، بخش قروه ، شهرستان سنندج . واقع در 13هزارگزی شمال خاوری گل تپه ، و 12هزارگزی خاور ر...
علی شاه . [ ع َ ] (اِخ ) وی از همراهان امیر تیمور گورکانی بود که در جنگ امیر تیمور با توقتمش خان شرکت داشت . برادر او محمد آزاد نیز در این جنگ...
علی شاه . [ ع َ ] (اِخ ) ابن تکش خوارزم شاهی . ملقب به تاج الدین . رجوع به علیشاه خوارزمشاهی شود.
علی شاه . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسام الدین اکبرآبادی هندی . مشهور به آرزو و ملقب به سراج الدین .شاعر ایرانی متوطن در هند. رجوع به علی آرزو شود...
علی شار. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش خرقان ، شهرستان ساوه واقع در 20هزارگزی شمال باختری ساوه . و در سر راه عمومی خرقان به زرند. ناحیه ای...
علی صدر. [ ع َ ص َ ] (اِخ ) (خواجه ...) اصل او از خوارزم بود و در خراسان میزیست . وقتی محمد تیمور سلطان بر خراسان مسلط شد برخی از متعصبان اهل ...
علی طه . [ ع َ طا ها ] (اِخ ) (علی محمود...) وی مهندس و ادیب و شاعر و نویسنده بود، در سال 1320 هَ . ق . در منصورة متولد شد و از مدرسه ٔ هندسه ٔ...