اجازه ویرایش برای همه اعضا

علئ

نویسه گردانی: ʽLʼ
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۸ ثانیه
علی بدر. [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) (مولانا...) وی معاصرامیرتیمور گورکانی و از جمله شعرای دارالسلطنه ٔ هرات بود. و در سال 791 هَ . ق . که میرزا میر...
علی بدل .[ ع َ ب َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نجف آباد، شهرستان بیجار. واقع در 9 هزارگزی شمال باختری شهر بیجار، و 6 هزارگزی شمال راه شوس...
علی بابا. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تراکمه ، بخش کنگان ، شهرستان بوشهر. واقع در 116 هزارگزی جنوب خاوری کنگان ، و دو هزار و پانصدگزی را...
علی بابا. [ ع َ ] (اِخ ) (سلطان ...) وی از جمله ملازمان سلطان محمودخان برادر میرزا الغبیک گورکانی ، در جنگ «اندجان » بوده است . (از حبیب السیر...
علی تکین . [ ع َ ت َ ] (اِخ ) وی برادر طغاخان و از امرای خانیه ٔ ترکستان است . چون طغاخان در سال 408 هَ . ق . درگذشت و ابومنصور محمدارسلان خان...
علی ترک . [ ع َ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) (شیخ ...) در تاریخ حبیب السیر آمده است که شیخ محمود زنگی عجمی کرمانی نخستین بار به همراهی شیخ علی ترک ...
علی پاشا. [ ع َ ] (اِخ ) وی از امرای متهور سپاه ایلدرم بایزید در جنگ با امیرتیمور گورکانی بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 508).
علی پاشا. [ ع َ ] (اِخ ) ابن افراسیاب پاشا. وی پس از پدرش ، از طرف سلطان عثمانی والی بصره گردید. و در اواخر عمر به هند کوچ کرده و در آنجا ...
علی بلال .[ ع َ ب ُ ] (اِخ ) ابن معاویةبن احمد ازدي مهلبی بصری شیعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی مهلبی شود.
علی بلند. [ ع َ ب َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات ، بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در 36 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. ناحیه ای است ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.