۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۵ ثانیه
علی نحوی . [ ع َ ی ِ ن َح ْ ] (اِخ ) ابن ابی زید محمدبن علی نحوی استرآبادی . ملقب به فصیحی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن (علی بن ...
علی نحوی . [ ع َ ی ِ ن َح ْ ] (اِخ ) ابن محمد نحوی وزیر. مکنی به ابوالمکارم . متوفی در سال 561 هَ . ق . او راست : مختصر الغریبین ابوعبید احمدب...
علی نخعی . [ ع َ ی ِ ن َ خ َ ] (اِخ ) ابن حکم بن زبیر نخعی انباری ضریر. مکنی به ابوالحسن . از مؤلفان اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هَ . ...
علی نخلی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی بن علی جلاد راکبی نخلی حنفی . رجوع به علی جلاد شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
علی ایحال. رجوع شود به علی ای حال.
واژه ای که در استفاده ی برتر نشان دادن "شما" به کار میرود. از دو واژه جناب(پارسی) و عالی(اربی) استفاده شده. میتوان از واژگان "شمایتان&q...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حضرتعالی. این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین این است: تافاک (سغدی)