اجازه ویرایش برای همه اعضا

هل

نویسه گردانی: HL
هل (hol) : کژ، ناراست

واژه در فرهنگهای فارسی به معنای (( آغوش و بغل )) ودر ترکیب (( هل دادن ))

یعنی(( کسی یاچیزی را به جلو راندن )) آمده است . اما معنی دیگری که در این ناحیه کاربرد دارد هیچ یک از فرهنگ های فارسی به آن نپرداخته اند (( کژ و ناراست )) است این واژه بازمانده ی ( خوهل =Xwahl ) فارسی میانه به همان معناست.ودر اثر تحول گروه صوتی (خو = Xwa) حذف ودر عوض مصوت O به آن اضافه شده و به صورت (هل = hol) درآمده است. دهخدا« خُل » را گونه ی دیگرخوهل ذکرکرده است.

این واژه درفارسی دری زرتشتی (خهل xahl و خال xāl) است.(نک،گلشاه ص343)

دربند86 یادگارزریران تنها متن حماسی میانه( البته اصل داستان پارتی واشکانی است) خوهل را صفت گیسو گرفته وآن را درمعنی( پیچان ، مجعد و فر) به کار برده است، واز زبان بستور به زریرپدرمرثیه وارمی گوید:

« این گیسو وریش خوهلت را باد آشفته است1»

پس ار ژاژ و خوهل آوری پیش من

همت خوهل پاسخ دهد پیرزن. (بوشکوربلخی)

رویت براه سگبان ماند همی درست

باشد هزار کژی و باشد هزار خوهل. ( منجیک ترمذی)

آن بندها که بست فلاطون به پیش من

خوهل است و سست پیش کهین پیشکار من. ( ناصرخسرو قبادیانی)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.