بن
نویسه گردانی:
BN
Bon در لهجه پارسی غور به معنی انتهای روده که در سوراخ مقعد وکون قرار دارد . و در زمان استحمال دارو های شیاف و دارو در داخل بن قرار می گیرد ،
واژه های همانند
۵۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
نی بن . [ ن َ / ن ِ ب ُ ] (اِ مرکب ) بته ٔ نی : زآن کهن چاه نی بنی بررست شد قوی نی بن و برآمد چست . سنائی .ای دل از هرکسی مجوی وفاکز همه نی...
کش بن . [ ک َ ب ُ ] (اِ مرکب ) زیر بغل از جامه . خشتچه . کَشَه بُن . خشتک سونچه . (یادداشت مؤلف ).
بن ها. [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکی است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 244 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)...
تگ بن . [ ت َ ب ُ ] (ص مرکب ) نیک بی عمق و کم تگ . (ناظم الاطباء).
بن عم . [ ب ِ ع َ ] (اِ) مخفف ابن عم :همچو یکی یار زی رسول چرا بودآنکه برادرْش بود و بن عم و داماد.ناصرخسرو.
بن غن . [ ب ُ غ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خورشید است که در بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع است ، و 985 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ...
بن گو. [ ب َ ] (اِ) اسپغول باشد که بعربی بذرقطونا گویند. (برهان ) (غیاث ) (ناظم الاطباء) (الفاظ الادویه ). و رجوع به اسپغول و اسبغول و اسفرزه ...
از بن . [ اَ ب ُ ] (حرف اضافه + اسم ، ق مرکب ) از بیخ . ازریشه . از اصل . || اصلاً. هیچ : از آن رنگ و آن بازوی و فر و چهرفرومانده بد دختر ا...
بن زرد. [ ب ُ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بویراحمدی سرحدی است که در بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغر...
بن شوی . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) بن شوی غله که در زمین بماند. الحصیدة. (مهذب الاسماء). آنچه می ماند در زمین از بن کشت که داس آنرا وقت درویدن ب...