مال
نویسه گردانی:
MAL
مال. (ا)، (زبان مازنی)، نشان، رّد پای،اثر. "چوی مال در شوونه،حرفه مال در نشوونه ." ، اثر چوب از بین می رود ولی اثر زخم زبان هرگز.
واژه های همانند
۱۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
مآل . [ م َ ] (ع مص ) اَول ۞. بازگشتن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). آل الیه اولا و مآلاً؛ به سوی او بازگشت . (از اقرب الموارد). ||...
بی مآل . [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + مآل ) بی انجام ، و در کاری گویند که عاقبت آن محمود نباشد. (ناظم الاطباء).
مآل بین . [ م َ ] (نف مرکب ) مآل اندیش . آخربین . عاقبت اندیش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
نیک مآل . [ م َ ] (ص مرکب ) نیک سرانجام . نیک انجام . خوش عاقبت . عاقبت به خیر.
مآل بینی . [ م َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی مآل بین . مآل اندیشی . عاقبت اندیشی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مآل اندیش . [ م َ اَ ] (نف مرکب ) عاقیت اندیش و بابصیرت . (ناظم الاطباء). آخربین . مآل بین . عاقبت بین . دوراندیش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مآل اندیشی . [ م َ اَ ] (حامص مرکب ) عاقبت بینی و دوراندیشی . (آنندراج ). عاقبت اندیشی و بصیرت و آگاهی . (ناظم الاطباء). رجوع به مآل اندیش شود...