اجازه ویرایش برای همه اعضا

مال

نویسه گردانی: MAL
مال. (ا)، (زبان مازنی)، نشان، رّد پای،اثر. "چوی مال در شوونه،حرفه مال در نشوونه ." ، اثر چوب از بین می رود ولی اثر زخم زبان هرگز.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ذات مال . [ ت ُ ] (ع ص مرکب ) خداوند مال (زن ). زن مالدار. زنی توانگر. زن باخواسته . || (اِ مرکب ) دارائی . توانگری .
رخت مال . [ رَ ] (اِ مرکب ) نوردی که نساجان بدان پارچه را هموار کنند. (ناظم الاطباء).
فال مال . (اِ) فرنجمشک . (فهرست مخزن الادویه ).
فیل مال . (ن مف مرکب ) پیل مال . (فرهنگ فارسی معین ). مالیده زیر پای فیل . || (اِمص مرکب ) به پای پیل مالیدن ، و این نوعی از مجازات بوده ...
فیل مال . (اِ مرکب ) پیل مال . (فرهنگ فارسی معین ). مال بسیار. ثروت بیکران .
شوی مال . (نف مرکب ) شومال .شخصی را گویند که آهار و آش بر تار جامه ای که می بافند بمالد. (برهان ). نساج . در اصل لغت به معنی بافنده است و ب...
مال مست . [ م َ ] (ص مرکب ) مغرور به دولت و مکنت خود. (ناظم الاطباء) (از جانسون ).
مال ملا. [ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی از دهستان طیبی گرمسیری است که در بخش کهکیلویه ٔ ۞ شهرستان بهبهان واقع است و 240 تن سکنه دارد. این ده ...
مال میر. (اِخ ) ایذج . ایذه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).از جاهای تاریخی در ناحیه ٔ بختیاری است که در 115 هزارگزی مشرق شوشتر واقع شده است ...
مال میر. (اِخ ) تیره ای ازایهاوند هفت لنگ . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 73).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۲ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.