غلام
نویسه گردانی:
ḠLAM
به معنی فرزند، نوجوان، خدمتکار
واژه های همانند
۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
قلام . [ ق ُل ْ لا ] (ع اِ) نوعی از شوره ٔ گیاه که قاقلی نامندش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ابوالعلاء گوید : لولا غضا نجد و قُلاّمُه ُلم ی...
قلعم . [ ق َ ع َ ] (ع اِ) گنده پیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عجوز. (اقرب الموارد).
قلعم . [ ق ِ ع َم م ] (ع ص ) پیر سالخورده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).