اجازه ویرایش برای همه اعضا

وطن پرستی

نویسه گردانی: WṬN PRSTY
وطن پرستی. (وطن پرست + ی، یاء نسبت) وطن دوستی. میهن پرستی. وطنخواهی. (منبع: لغتنامۀ دهخدا بنقل از فرهنگ فارسی معین) رجوع شود به «وطن».

وطن پرست. وطن دوست و با حمیت و غیرت. (ناظم الاطباء). کسی که وطن خود را دوست دارد. میهن پرست. وطنخواه. (فرهنگ فارسی معین) (منبع: لغتنامۀ دهخدا)

امثال:

"نخست آنکه، خانم بهبهانی در وطن پرستی و ایران دوستی اهل تعارف و مجامله نیست. آنهم در زمانه‌ای که ایران دوستی نزد برخی‌ها "مذموم" است و به اصطلاح "دِموده" شده است. "دوباره می‌سازمت وطن" یکی از سروده‌های وطنی خانم بهبهانی است." (منبع: تارنمای نشریۀ ادبی جن و پری)

"گمان‌ می‌کنم‌ امروز بیش‌ از هر زمان‌ ما نیاز داریم‌ که‌ بپذیریم‌ دین‌ داری‌ و وطن‌ پرستی‌ مانعة الجمع‌ نیست‌. وطن‌ پرستی‌ فردوسی‌، همان‌ اندازه‌ چشمگیر است‌ که‌ وطن‌ پرستی ‌ناصر خسرو و وطن‌ پرستی‌ مولانا." (منبع: علی اصغر دادبه در مجلۀ اینترنتی هفت سنگ)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.