اجازه ویرایش برای همه اعضا

نرگس

نویسه گردانی: NRGS
46‌. در Yu yan tsa tsu1 چنین آمده است: ’’زیستگاه nai-k‛i در سرزمین فو‌ـ ‌لین (سوریه) است. بلندای جوانه‌های آن پس از رشد به نود تا سد و‌بیست سانتی‌متر می‌رسد. بیخش به اندازه تخم اردک است. برگ آن به برگ سیر (Allium sativum) شباهت دارد. از محل اتصال برگها ساقه‌ای بسیار بلند خارج می‌شود که بر تارک آن یک گل شش‌پر به رنگ سفید سرخ‌فام می‌شکفد. 2 این گل مرکزی به رنگ قرمز زرد فام دارد و تشکیل میوه نمی‌دهد. این گیاه در زمستان رشد می‌کند و در طی تابستان خشک می‌شود. تا حدودی شبیه به چنته چوپان عربی ]کیسه کشیش[ (tsi ، Capsella bursa-pastoris) و گندم است. 3 از فشردن گلبرگها روغنی به دست آید که برای پیشگیری از سرماخوردگی به بدن می‌مالند و شاه فو‌ـ ‌لین و اشراف کشوری نیز کار گیرند."
لی‌ شی‌ـ‌چن در Pen ts‛ao kan mu 4 این چکیده را در نوشته خود درباره šwi sien (Narcissus tazetta)5 آورده و در پیش چنین گفته است: ’’با توجه به این باز نمود از گیاه، می‌توان گفت شبیه به نرگس است؛ البته نمی‌توان انتظار داشت نام بیگانه آن درست مانند نام آن نزد ما باشد."6 سراسر درست می گوید، زیرا این بازنمود یکسره با این گیاه می خواند، مگر از نظر تشبیه آن به Caspella ]چنته چوپان[. دیوسکوریدس نیز برگهای Narcissus ]نرگس[ را به برگهای Allium ]سیر[ تشبیه کرده و گفته است بیخش گرد است چون پیاز. 7
شواهد لغت‌شناختی با این توضیح می‌خواند، زیرا nai-k‛i، *nai-gi بروشنی همبرابر است با *nargi فارسی میانه، و nargis فارسی امروزی (narjis عربی)،8 narkim آرامی، nargēs ارمنی (وام‌گرفته‌ از فارسی) که نام Narcissus tazetta است که هنوز هم در ایران کشت می‌شود و در قرابادین به کار می‌رود. 1 از نرگس‌روغنی می‌گرفتند که در پاپیروسهای یونانی نامیده شده است. 2
هیرت3 بخطا این نام چینی را نامِ سنبل هندی (nard) دانسته است. نه‌ تنها وصف آمده در Yu yan tsa tsu به هیچ روی با این گیاه نمی‌خواند، بازسازی‌ای که او از نظر آواشناسی انجام داده نیز درست نیست. برخلاف ادعای هیرت، کان‌ـ ‌هی (K‛an -hi) نویسه نخست را not نخوانده بلکه تلفظ های nai،ni ، وyin را به دست داده است. نویسه دوم k‛i تلفظ می‌شود که از دگرسانی *gi ایجاد شده اما برخلاف برداشت هیرت نمایانگر ti نیست. 4
به دلایل دیگر نیز برداشت سنبل هندی از واژه nai-k‛i به هیچ روی درست نیست، زیرا چینیان با سنبل هند که محصول هند است با نام kan su hia بخوبی آشنایند. 5 نیازی نبود چینی‌ها به فو‌ـ ‌لین بروند تا با محصولی که از هند به آنها رسیده بود و خود سوریها نیز آن را از راه ایران از هند دریافت کردند، آشنا شوند. 6 واژه عبری nērd (غزلهای سلیمان)، یونانی 7 nard و nārd فارسی همه از واژه سنسکریت nalada گرفته شده‌اند که پیشتر در آتارواودا (Atharvaveda) آمده است8. نظر هیرت با این فرضیه او که زبان فو‌ـ ‌لینی از زبانهای آرامی بوده است نیز ناساز است، زیرا واژه nard در زبان آرامی نیست. از کتاب در دست انتشار مرکز نشر دانشگاهی، به شناخت دو سویه ایران و چین باستان، ، بـــــرگردان فارسی مهرداد وحدتی دانشمند از ساینو-ایرانیکا اثر جــــــاوید برتولد لوفر، آمریکائی آلمانی تبار.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
نرگس خوان . [ ن َ گ ِ س ِ خوا / خا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نرگسه ٔ خوان . بزماورد. زماورد. نواله . نرجس المائدة. میسر.مهنا. لقمه ٔ قاضی . لقمه ٔ ...
نرگس مخمور. [ن َ گ ِ س ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نرگس نیم خواب معشوق . (ناظم الاطباء). کنایه از چشم پرخمار محبوب .
نرگس بیدار. [ ن َ گ ِ س ِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از چشم : خوابگهی بود سمنزار اوخواب کن نرگس بیدار او.نظامی .
نرگس بیمار. [ ن َ گ ِ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چشم خمارآلود. چشم مخمور. چشم معشوق . رجوع به نرگس شود.
نرگس مسکین . [ ن َ گ ِ س ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نرگس که تمام قسمت های آن سفید است : همیشه تا گل سوری بُوَد به وقت بهارچنانکه نر...
نرگس همواره کنایه از چشم درشت و زیبا دارد. غمزه به معنای چشمک زدن و گوشه چشم تنگ کردن به نشانه عشوه از طرف یار میباشد لذا نرگس غمزه زن به معنای ...
نرگس نیم خواب . [ ن َ گ ِ س ِ خوا / خا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از چشم معشوق و محبوب . (برهان قاطع) (از انجمن آرا) (آنندراج ). نرگس مخم...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.