اجازه ویرایش برای همه اعضا

تافتن

نویسه گردانی: TAFTN
تابیدن نور، تابیدن خورشید.

این همان چشمه ٔ خورشید جهان افروز است
که همی تافت بر آرامگه عاد و ثمود.

ذیل مدخل "چشمه خورشید" ذکر شده است.
http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-366966ec9e6c447086cd2816f2dc146a-fa.html

اما در مدخل تافت به این معنی اشاره نشده است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
روی تافتن . [ ت َ ] (مص مرکب )روی تابیدن . اعراض کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). روی گردان شدن . روی گردانیدن . (ناظم الاطباء) : گر روی بتابم ز...
عنان تافتن . [ ع ِ ت َ ] (مص مرکب ) برگشتن و رجعت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). بازگشتن . پشت بدادن : شاه از آن گور برنتافت ستورچون توان تا...
رشته تافتن . [ رِ ت َ / ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) تابیدن نخ و رشته . تافتن طناب و ریسمان : سر رشته را آن کسی یافته که این رشته ها را به هم تا...
واپس تافتن . [ پ َ ت َ ] (مص مرکب ) رو به عقب کردن .
گردن تافتن . [ گ َ دَ ت َ ] (مص مرکب ) سر باززدن . اعراض . عَجر. عَجران . (منتهی الارب ) : گردن از طوق آن کمند بتافت طوق زرین چنین توان دریا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.