قلع
نویسه گردانی:
QLʽ
ارزیز پارسی، رصاص تازی، قلعی مستعرب کلهی پارسی. (tin) انگلیسی قلع عنصر شیمیایی است که در جدول تناوبی با نشان Sn وعدد اتمی 50 وجود دارد.این فلز ضعیف چکش خوار و نقره ای که به آسانی در آزمایشهای مربوط به هوا اکسیده نمی شود و در برابر فرسایش مقاوم است ، در بسیاری از آلیاژها وجود داشته و بعنوان پوشش مواد دیگر جهت جلوگیری از فرسایش آنها بکار می رود. قلع را عمدتا" از ماده معدنی کاسی تریت که در آن بصورت اکسید وجود دارد ، بدست می آورند.
خصوصیات قابل توجه
قلع فلزی است چکش خوار ، قابل انعطاف، شدیدا" بلورین وسفید نقره ای که ساختار بلوری آن هنگام خم شدن قطعه ای از قلع صدای خاصی ایجاد می کند( علت آن شکست بلورها است).این فلز دربرابر فرسایش ناشی از آب تقطیر شده دریا و آب لوله کشی مقاومت می کند اما بوسیله اسیدهای قوی و موادقلیایی و نمکهای اسیدی مورد حمله قرار می گیرد. هنگامیکه اکسیژن بصورت محلول است قلع بعنوان کاتالیزور عمل کرده و واکنشهای شیمیایی را تسریع می کند.
درصورتیکه آنرا درحضور آزمایشهای مربوط به هوا حرارت دهند Sn2 حاصل می شود. Sn2 اسید ضعیفی بوده و با اکسیدهای بازی تولید نمکهای قلع می کند.قلع را می توان به مقدار زیادی جلا داد و بعنوان پوشش سایر مواد جهت ممانعت از فرسودگی یا واکنشهای شیمیایی دیگرمورد استفاده قرار می گیرد.این فلز مستقیما" با کلر و اکسیژن ترکیب می شود و و جایگزین هیدروژن اسیدهای رقیق می گردد.قلع در دماهای معمولی انعطاف پذیر است اما در صورتیکه گرم شود شکننده می شود.
شکلهای مختلف
در فشار طبیعی قلع جامد دارای دو شکل مختلف است . در دماهای پایین به شکل خاکستری یا قلع آلفا وجود دارد که دارای ساختار بلوری مکعبی مانند سیلیکن و ژرمانیم است. وقتی دما بالاتر از 2/13 درجه سانتیگراد باشد به رنگ سفید یا قلع بتا تبدیل می شود که فلزی بوده و دارای ساختار چهار وجهی است. درصورتیکه سرد شود به آهستگی بصورت خاکستری برمی گردد که بیماری قلع نامیده می شود.بهر حال این تغییر شکل تحت تاثیر ناخالصیهایی از قبیل آلومینیم و روی قرار می گیرد که با افزودن آنتیموان یا بیسموت می توان از آن جلوگیری کرد.
کاربردهــــــا
قلع به آسانی به آهن متصل شده وبرای پوشش سرب روی و فولاد مورد استفاده قرار می گیرد تا از پوسیدگی آنها جلوگیری شود.قوطیهای فولادی با پوشش قلع برای نگهداری غذا کاربردی وسیع دارد و این کاربرد بخش وسیعی از بازار قلع فلزی را تشکیل می دهد.
سایر کاربردها :
•برخی از آلیاژهای مهم قلع عبارتند از: برنز، مفرغ، بابیت، آلیاژ ریخته گری شده تحت فشار، پیوتر، برنز فسفردار،لحیم نرم وفلز سفید.
•مهمترین نمک آن کلرید قلع است که بعنوان عامل کاهنده و یک خورنده در چاپ روی پارچه کاربرد دارد.اگر نمک قلع روی شیشه پاشیده شود لایهای بوجود می آید که خاصیت هدایت الکتریکی دارد. از این پوششها در شیشه های اتومبیل ضد یخ و روشنایی تابلو فرمان استفاده می شود.
•برای ساخت شیشه پنجره با سطحی تخت ،بیشتر ازروش شناور نمودن شیشه مذاب روی قلع مذاب( شیشه شناور) استفاده می شود ( این روش را فرآیند Pilkington می نامند).
•از قلع همچنین در لحیم کاری برای اتصال لوله ها یا مدارهای الکتریکی ، در آلیاژهای چرخ دنده، در شیشه سازی وطیف وسیعی از کاربردهای شیمیایی قلع استفاده می شود.
زیر دمای k))72/3 قلع تبدیل به یک ((ابر رسانا می شود.در واقع قلع یکی از اولین ابررساناهایی بود که مورد بررسی قرار گرفت ؛Meissner effect که یکی از ویژگیهای ابررساناها می باشد اولین بار در بلورهای قلع ابررسانا کشف شد.آلیاژ نیوبیوم – قلع (Nb3Sn) بعلت دمای بحرانی بالا(k 18) و میدان مغناطیسی بحرانی( T 25) بصورت سیمهایی برای آهنرباهای ابررسانا کاربرد تجاری پیدا کرده است .یک آهنربای ابررسانا به وزن چند کیلوگرم قادر به تولید میدانهای مغناطیسی مشابه الکترومغناطیسهای چند تنی می باشد.
تاریخچـــــــه
قلع ( انگلوساکسون tin و لاتین stannum) یکی از قدیمی ترین فلزات شناخته شده است و از دوران باستان بعنوان بخشی از برنز مورد استفاده بوده است.چون موجب سخت شدن مس می گردد از 3500 سال قبل از میلاد در وسایل برنزی بکار رفته است.
رونق تجارت قلع در دوران باستان بین معادن Cornwall و تمدنهای مدیترانه وجود داشته است. با این وجود شکل خالص این فلز تا تقریبا" 600 قبل از میلاد کاربرد نداشته است.
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
رصاص قلع. [ رَ ص ِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رصاص قلعی . رصاص ابیض . رصاص . رجوع به اختیارات بدیعی و الجماهر ص 245، و رصاص و قلع شود.
قلع و قمع کردن . [ ق َع ُ ق َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ریشه کن کردن . برانداختن .
قلا. [ق َ ] (ترکی ، اِ) فلاخن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (حاشیه ٔ برهان چ معین از فرهنگ نظام از فرهنگ اظفری ).
قلا. [ ق ُ ] (اِ) رجوع به ناقلا شود.
قلا. [ ق َ ] (علامت اختصاری ) (اصطلاح تجوید) علامت خاصی است از «قیل لا وقف »، و این در موردی است که بعضی قاریان معتقد به وصل و بعضی قایل...
قلا. [ ] (اِخ ) نام کوهی است . (فهرست ولف ) (فرهنگ شاهنامه ) : شبانان کوه قلا را بخواندوز آن شاهزاده سخنها براند.فردوسی .
قلاً. [ ق ِ لَن ْ ] (ع مص ) دشمن داشتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): قلا فلاناً قلاً و قلأاً؛ ابغضه . (اقرب الموارد). رجوع به قلاء شود.
قلاء. [ ق َ ] (اِ) غفاین . دروقینون (در تذکره آمده است : دروفیقون )، و آن نباتی است شبیه درخت زیتون دارای شاخه هایی که طول هر یک کمتر از ...
قلاء. [ ق َ ] (ع مص ) دشمن داشتن . سخت ناپسندیدن سپس گذاشتن . (منتهی الارب ): قلا فلاناً... قلأاً؛ ابغضه و کرهه غایة الکراهة فترکه . (اقرب ا...
قلاء. [ ق َل ْ لا ] (ع ص ) قلیه پز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || تابه ٔ قلیه ساز. (منتهی الارب ). سازنده ٔ تابه ٔ قلیه پزی . (ناظم الاطباء)...