خشاب
نویسه گردانی:
ḴŠAB
تیردان (جعبه) پرفشنگی که در سلاحهای گرم گذارند تا پی هم وارد لوله و شلیک شوند.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ابن خشاب .[ اِ ن ُ خ َش ْ شا ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن احمد بغدادی . وفات 567 هَ .ق . ادیب و نحوی معروف . او در منطق و فلسفه و حساب و هندسه نی...
لؤلؤ خشاب . [ ل ُءْ ل ُ ءِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به لؤلؤ خوشاب شود : لب شیرینش چون تبسم کردشور در لؤلؤ خشاب انداخت .عطار.