نظام
نویسه گردانی:
NẒAM
الف¬ـ مجموعه قوانینی که یک کشور بر پایه آنها اداره می¬شود. ب¬ـ دولت یا حکومت به معنای دولت.
واژه های همانند
۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
نظام اولیاء. [ ن ِ م ِ اَ] (اِخ ) (شاه ...). رجوع به نظام الدین اولیاء شود.
نظام شیرازی . [ ن ِ م ِ ] (اِخ ) از سادات دستغیب شیراز واز شعرای قرن یازدهم است عمر کوتاهی داشت و در سنین جوانی به سال 1039 هَ . ق . در شی...
نظام کاشانی . [ ن ِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به نظام الدین کاشانی شود.
نظام کرمانی . [ ن ِ م ِ ک ِ ] (اِخ ) احمدبن حاج عبدالواحد، رجوع به نظام علیشاه شود.
باریکه نظام . [ ک ِ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد که در 4 هزارگزی باختر هرسم و یکهزار گزی جنوب خاوری شا...
پایه و اصولی که بر مبنای تصورات ذهنی و تفکرات درونی و به دور از ملموسات عینی، قائم شده باشد.
نظام علی شاه . [ ن ِ ع َ ] (اِخ ) احمدبن حاج عبدالواحد کرمانی ، ملقب به نظام علیشاه از عرفا و شعرای قرن سیزدهم و از مریدان رونق علیشاه و از...
نظام بخارائی . [ ن ِ م ِ ب ُ ] (اِخ ) رجوع به نظام الدین محمدبن تاج الدین شود.
نظام بطلمیوس . [ ن ِ م ِ ب َ ل َم ْ ] (ترکیب اضافی ) نظریه ٔ مرکزیت زمین و سکون آن . رجوع به بطلمیوس شود.
نظام اصفهانی . [ ن ِ م ِ اِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به نظام الدین قمری شود.