رود
نویسه گردانی:
RWD
به معنی روی. این واژه در کتاب حدودالعالم آمده است: سردن شهری است اندر میان دو رود نهاده؛ جایی آبادان و خرم؛ اندر کوه وی معدن رود است. (ص 136). ولی در کتاب المسالک و الممالک ابن حوقل چنین آمده است: «معدن روی در سردن است که از آن جا به بصره و جاهای دیگر می برند»
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۸ ثانیه
قصبه رود. [ ق َ ص َ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای پنج گانه ٔ شهرستان تربت حیدریه .محدود است از طرف خاور به مرز ایران و افغانستان و بخش طیبا...
قصبه رود. [ ق َ ص َ ب َ ] (اِخ ) قصبه ٔمرکز بخش رود شهرستان تربت حیدریه واقع در 10 هزارگزی خاور تربت حیدریه و سر راه اتومبیل رو باخرز. موقع جغرا...
قلقل رود. [ ق ُ ق ُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه ٔ شهرستان تویسرکان این دهستان در جنوب شهرستان واقع و محدود است از شمال به دهستان...
قلقل رود. [ ق ُ ق ُ ] (اِخ ) نام رودی است به تویسرکان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
کاسه رود. [ س َ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است غیر معلوم . (برهان ). رودی است . (فهرست ولف ). بموجب شاهنامه نام رودی است در سرزمین توران . (فر...
کاظم رود. [ ظِ ] (اِخ ) از رودخانه های مازندران . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد ص 24، 74، 200).
کشه رود. [ ک َ ش ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش معلم کلایه ٔ قزوین واقع در 2 هزارگزی باختری معلم کلایه و 38 هزارگزی راه عمومی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
هلیل رود. [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت که 27 تن سکنه دارد. آب آن از هلیل رود و ساکنان از طایفه ٔ سنیمانی هستند. ...
هری رود. [ هََ ] (اِخ ) رودی است که بر هرات گذرد و طول آن 800 هزارگز است . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هری شود.