منطق
نویسه گردانی:
MNṬQ
دانش درست اندیشیدن؛ قوانینی که رعایت آنها ذهن را از خطا در اندیشیدن مصون می دارد؛ یا دانشی است که از قوانین ذهن در پیوند آن با حقیقت سخن می گوید تا روابط حقیقی علت و معلول را مشخص کند. (مبانی فلسفه، دکتر علی اکبر سیاسی). این که ریشه ی این واژه را از نطق (گفتن) در عربی بدانیم، شاید چندان درست به نظر نیاید؛ زیرا گفتن تا اندیشیدن چیز دیگری است. در پهلوی مِنِت menet به معنی اندیشه است و گمان می رود منطق از این ریشه باشد و منتیک menetik بوده است که چون ق با ک جایگزین هم می شوند، منتیق و منتق شده است ولی چون فرهنگ نویسان آن را عربی دانسته اند، زیرا منطق در عربی به معنی سخن است، منطق نوشته اند. همتای پارسی: مِنتیک mentik بیژه biže، بیرسا birsā، پیوین pivin (کردی) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
شیرین منطق . [ م َ طِ ] (ص مرکب ) شیرین گفتار. شیرین سخن : لب خندان و شیرین منطقش رانشاید گفت جز ضحاک جادو. سعدی .رجوع به مترادفات کلمه شود.
حسن منطق الملک . [ ح َ س َ ن ِ م َ طِ قُل ْ م ُ ] (اِخ ) او راست : حکمت طبیعیة. (ذریعه ج 7 ص 58). رجوع به منطق الملک شود.
منتق . [ م َ ت َ ] (ع اِ) از شکم اسب آنچه به زمین رسد وقت خسبیدن . (منتهی الارب ). آنجای از شکم اسب که هنگام خسبیدن به زمین رسد. (ناظم...
منتغ. [ م ِ ت َ ] (ع ص ) بسیار عیب کننده و سخن ساز در حق کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). بسیار عیب کننده و عادت کرده بدان . ...