اجازه ویرایش برای همه اعضا

برگ

نویسه گردانی: BRG
برگ . ( بُ ) : در گویش لری ممسنی از شهرستان های استان پارس به معنی اَبرو می باشد .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
برگ کازرونی . [ ب َ گ ِ زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دوائی است که آن را به شیرازی آهودوستک و به عربی حِزا گویند. (برهان ). انیسون بری . (فر...
رگ برگ کردن . [ رَ ب ِ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در اثر فشاری سخت پیچیدگی و جابجاشدگی در رگ و مخصوصاً رگهای دست بوجود آوردن .
ژرترویدن برگ . [ ژِ دِم ْ ب ِ ] (اِخ ) ۞ نام شهری به هلند، دارای 1980 تن سکنه .
پر شاخ و برگ . [ پ ُ خ ُ ب َ ] (ص مرکب ) ۞ که شاخ و برگ بسیار دارد .
باد برگ ریزان . [ دِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به باد خریف ، باد خزان و باد پائیز شود.
شناس‌برگ[۱] یا برچسب یا لیبل، تکه‌ای از کاغذ، پلیمر، پارچه، فلز یا دیگر مواد است که به یک بسته‌بندی یا شیء می‌چسبد و روی آن ممکن است یک راهنما، اطلاعا...
برگ سبزیست تحفۀ درویش. (اصطلاح) عبارتی است که در موقع تقدیم یک هدیه (تحفة) به شخصی گفته می شود و یا در پاسخ به قدردانی شخص در یافت کنندۀ هدیه. «برگ سب...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.