سه
نویسه گردانی:
SH
روستای سُه از توابع شهرستان برخوار و میمه در استان اصفهان و در طول و عرض جغرافیایی 33 درجه و 1 دقیقه شمالی و 51 درجه و 21 دقیقه شرقی واقع می باشد...
موقعیت جغرافیایی:
روستای سُه از توابع شهرستان برخوار و میمه در استان اصفهان و در طول و عرض جغرافیایی 33 درجه و 1 دقیقه شمالی و 51 درجه و 21 دقیقه شرقی واقع می باشد.
این روستا در 94 کیلومتری شمال شهر اصفهان و جنوب شهر کاشان قرار دارد . در غرب و شرقش نیز شهرهای میمه و نطنز هستند.
به علت قرار گرفتن روستا در دامنه رشته کوههای کرکس، راههای دستیابی به روستا محدود می باشند.
راه اصلی ورود به روستا از جاده تهران به اصفهان (65N) است . در فاصله 60 کیلومتری از شهر اصفهان ، مابین شهر میمه و روستای مورچه خورت ، مسیری 30 کیلومتری وجود دارد که به سُه می رسد. در این مسیر رباط شاه عباسی و روستاهای دهلر و بیدشک نیز هستند.
از راههای فرعی نیز می توان به شهر نطنز و میمه و روستای ابیانه رسید.
جمعیت ثابت روستا طبق آخرین سرشماری 139 خانوار و 408 نفر می باشد و جمعیت متغییر آن که در ایام نوروز ، محرم و تابستان افزایش می یابد بالغ بر پنج هزار نفر می شود.
یکی از مهم ترین آثارتاریخی این روستا کاروانسرای سه است که در کنار یکی از شاخه های جاده کاشان قرار دارد و در سال 1223 مطابق با1808 میلادی دوران سلطنت فتحعلی شاه قاجار بنا شده است و در کتیبه سنگی سردر آن نام ابوالقاسم اصفهانی به چشم می خورد. امامزاده جلیله - امامزاده یوسف- دو باب حمام قدیمی با معماری قدیم و ستون های سنگی یکپارچه سه متری - مسجد جامع که مقبره سه امامزاده- شاهزاده سعید- شاهزاده اسد الله- و شاهزاده سلیمان در آن می باشد و عمارت فرنگی که در قدیم تلگراف خانه بوده و هفت آسیاب اشاره نمود که در حال حاضر مخروبه گردیده است. در این روستا دو قلعه قدیمی وجود دارد که اکنون باروهای مخروبه آنهاباقی مانده است – یک قلعه مرتفع هم در جنوب روستا موجود است که دارای زاغه ها و اتاقهای متعدد می باشد.
اقتصادی:
حدود 86%مردم روستا در بخش کشاورزی فعالیت می کنند.
در آماری که در اواخرسال 86 گرفته شده است، بخشهایی چون دامداری،مرغداری،زنبورداری وپرورش ماهی و آبزیان نیز در نظر گرفته شده است.اگر بخواهیم جداگانه آنها را مورد بررسی قرار دهیم؛سهم بخش کشاورزی 56%،دامداری27%،مرغداری0.8%است و اما زنبورداری که بصورت فصلی انجام می گیرد 2.4%را به خود اختصاص می دهد.
آب لازم جهت کشاورزی عمدتا از طریق آبهای جاری در سطح روستا صورت میگیرد.و تنها در دو یا سه مزرعه در محلی به نام بند آبها را برای سهولت در آبیاری جمع آوری می کنند. باید به این نکته نیز اشاره کرد که به دلیل شرایط جغرافیایی روستا خانه های اهالی با زمین های کشاورزی و باغات انها فاصله دارد که در اصطلاح به این روستاها ،روستاهای پراکنده می گویند.
تولید اصلی روستا در بخش کشاورزی را گندم و جو و در بخش باغداری را تولید سیب تشکیل می دهد. در سالهایی که آب کافی برای کشاورزی وجود داشته باشد علاوه بر گندم و جو که تولید عمده کشاورزان را تشکیل می دهد، می توان به تولید عدس،نخود،لوبیا،زعفران و ...اشاره کرد.البته تولید این محصولات بیشتر جنبه استفاده خانوار تولید کننده ان را دارد.
در زمینه باغداری نیز می توان به میوه هایی چون گلابی،زردآلو،آلبالو،گیلاس،انگور،هلوو...اشاره کرد و باید دانست که میزان آن در هر سال بستگی به وجود و میزان آب برای کاشت دارد.
حدود 30%توانمندی اقتصادی روستا در زمینه باغداری یعنی در تولید سیب است.
جاذبه ها:
جاذبه های این روستا به سه دسته ی: 1.اماکن مقدس،2.اماکن تاریخی،3.اماکن تفریحی.
1.اماکن مقدس:
که عبارتند از : -امامزاده یوسف، -امامزاده گلیله، امامزاده مروی، -مساجد تاریخی، -کوفنده، -پاچنار، -درخت انجیر.
2.اماکن تاریخی:
که عبارتند از :-کاروانسرای قاجاری، -کاروانسرای شاه عباسی، -قلعه ها، -حمام، -کبوترخانه، -آسیاب ها، -پل ها.
3.اماکن تفریحی:
که عبارتند از :-سرکریز، -آبشار، -بند بیدشک، -گل پرده هاز، -مرغزار گزی، -مارگله، -هل حرامزاده، -نپفت، -زیرپل.
.
منبع: سایت روستای سه
واژه های همانند
۱۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
سه تو. [ س ِ ] (ص مرکب ) سه طبقه ، در جامه و کاغذ و امثال آن . (یادداشت بخط مؤلف ). || قسمی درهم نبهره و معرب آن ستوق است . (یادداشت بخ...
سه ده . [ س ِ دِ ] (اِخ ) ۞ از بلوکات ناحیه ٔگلپایگان عده ٔ قرای آن سه و جمعیت آن در حدود 3600 تن است . مرکز آن قودجان . حد شمالی پشت کوه...
سه سو. [ س ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مثلث . (التفیهم ) (دانشنامه ٔ علایی ): و برگ او [ برگ نبات سقمونیا] سه سو است همچون برگ لبلاب . (ذخیره ٔ خوا...
سه شش . [ س ِش ِ ] (اِ مرکب ) بازی نرد بر سه قسم است : فرد، زیاد،سه تا. در دو قسم اول با دو طاس بازی کنند و در قسم ثالث با سه طاس از این ج...
سه صد. [ س ِ ص َ ] (عدد مرکب ) سیصد. رجوع به سیصد شود.
سه لب . [ س ِ ل َ ] (ص مرکب ) کسی که در لب یا پیرامون دهان وی ریش و قرحه باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به سه لبه شود.
سه یک . [ س ِ ی َ / ی ِ ] (عدد کسری ، اِ مرکب ) سه یکه . سه یکی . ثلث . یک بهره از سه بهره ٔ چیزی . (ناظم الاطباء). ثلث . یک سوم : سه یک بود تا ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
سه یکی . [ س ِ ی َ / ی ِ ] (عدد کسری ، اِ مرکب ) ثلث و یک بهره از سه بهره ٔ هر چیزی . (ناظم الاطباء) : کبک چون طالب علمی است و درین نیست ش...
سه لبه . [ س ِ ل َ ب َ / ب ِ ] (ص نسبی مرکب ) لب شکری . آنکه یکی از دو لب زیرین یا زبرین او شکافته ٔ مادرزاد باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع ...