تعارض در عهد عتیق و جدید
نویسه گردانی:
TʽARḌ DR ʽHD ʽTYQ W JDYD
در عهد عتیق و جدید، روی هم 63 مورد تضاد و اختلاف دیده می شود:
الف ـ اختلاف معنایی
(1)ـ کتاب خروج، فصل 9، بند 6ـ «فردای آن روز، خدای جاویدان، همچنان که گفته بود رفتار کرد و گله های مصریان مردند؛ ولی از چهارپایان نوادگان اسرائیل، یکی هم نمرد.»
ــ خروج، فصل 9، بند 20ـ «برخی از درباریان فرعون از این هشدار خدای جاویدان ترسیدند و با شتاب نوکران و چهارپایان خود را به خانه آوردند.»
بررسی: در پنجمین بلا، حیوانات مصریان در بند 6 مردند. در بند 20 که بلای تگرگ در پیش بود، آمده که برخی از درباریان، چهارپایان خود را به خانه آوردند. در حالی که در بند 6، آمده بود که حیوانات مصریان مردند.
(2)ـ کتاب پیدایش، فصل 8 ، بند 4ـ «در هفدهمین روز از هفتمین ماه سال، کشتی، روی کوه های آرارات نشست.»
ــ پیدایش، فصل 8 ، بند 5 ـ «آب ها همچنان تا ماه دهم رو به کاهش بود. در نخستین روز ماه دهم، قله کوه ها نیز نمایان شد.»
بررسی: در حالی که در بند 5 آمده که در نخستین روز ماه دهم، قلهی کوه نمایان شد، چگونه در ماه هفتم، کشتی نوح روی آرارات نشست؟
(3)ـ کتاب اعداد، فصل 31، بند 7ـ «همان گونه که خدای جاویدان به موسی دستور داده بود، اسرائیلیان با مَدیانی ها جنگیدند تا مردان مَدیانی کشته شدند. 8 ـ پنج پادشاه مَدیان نیز به نام های: اِوی، رِکِم، سور، هور و رِبا درکنار دیگران کشته شدند. اسرائیلیان، بِلْئام (بلعم) پسر بِئور را هم از دم تیغ گذراندند. 9ـ اسرائیلیان، زنان و کودکان مَدیانی را اسیر کردند و گله ها و دارایی های آنان را به غنیمت گرفتند.10ـ آنان غله ها را برداشتند و شهرها و روستاهای مَدیان را با مردم مانده در آن، آتش زدند؛ 11ـ و هر چه انسان و حیوان بود، به غنیمت گرفتند. 12ـ آنان با اسیران، غنیمت ها و غله ها به سوی موسی، اِِلِآزَر خاخام و دیگر نوادگان اسرائیل که در دشت موآب، نزدیک رود اردن و روبروی یریخو اردو زده بودند، به راه افتادند. 13ـ موسی، اِِلِآزَر خاخام و رهبران اسرائیل از اردوگاه بیرون آمدند و به پیشواز آنان رفتند؛ 14ـ ولی موسی به فرماندهان تیپ ها وگردان های سپاه که از لشکرکشی جنگی باز میگشتند، خشمگین شد؛ 15ـ و از آنان پرسید: «چرا زن ها را زنده گذاشتید؟ 16ـ اینها بودند که با راهنمایی بِلْئام، مردان اسرائیلی را به پرستش بت پِئور کشاندند و کاری کردند تا نوادگان اسرائیل در برابر خدای جاویدان گناه کنند و بلای خدای جاویدان بر مردم ما فرود آید. 17ـ پس کودکان پسر و زنان شوهردار را بکشید؛ 18ـ ولی دختران را برای خود زنده نگهدارید.
ــ کتاب داوران، فصل 6، بند 1ـ «بار دیگر اسرائیلیان نسبت به خداوند گناه کردند و خداوند، آنها را هفت سال به دست مردم مدیان، گرفتار کرد.» 2ـ مدیانی ها چنان بی رحم بودند که اسرائیلیان از ترس آنها به کوه ها می گریختند و به غارها پناه می بردند.
بررسی: در این دو کتاب، دو نکته درخور توجه است: یکی اینکه در کتاب اعداد آمده بود که مدیانی ها به دست سربازان موسی نابود شدند. پس چگونه در کتاب داوران می گوید اسرائیلیان هفت سال به دست مدیانی ها گرفتار شدند؟ دومین نکته اینکه کشتار کودکان پسر و زنان شوهردار را چگونه می توان فرمان خداوند دانست که در فصل 31 بند 17 کتاب اعداد آمده است؟ امروزه در قوانین سازمان ملل، این کارها جنایات جنگی شمرده می شود؛ چگونه کسی که پیامبر خداست می تواند چنین فرمان غیر انسانی صادر کند؟
(4)ـ کتاب یکم پادشاهان، فصل 7، بند 24ـ «بر کنارههای لبهی حوض، در دو ردیف، نقش هایی به شکل کدو بود.»
ــ دوم تواریخ، فصل 4، بند 3ـ «بر کنارههای لبه ی حوض، در دو ردیف، نقش هایی به شکل گاو بود.»
(5)ـ دوم سموئیل، فصل 24، بند 1ـ «بار دیگر، خشم خداوند بر اسرائیلیان افروخته شد و برای کیفر آنان، داوود را بر آن داشت تا اسرائیل و یهودا را سرشماری کند.»
ــ یکم تواریخ، فصل 21، بند 1ـ «شیطان برای اینکه اسرائیل را به بدبختی دچار نماید، داوود را فریب داد تا اسرائیل را سرشماری کند.»
(6)ـ یکم سموئیل، فصل 31، بند 4ـ «طالوت به محافظ خود گفت: پیش از آنکه به دست این کافران بیفتم و با رسوایی کشته شوم، تو با شمشیرت مرا بکش! ولی آن مرد، ترسید این کار را بکند. پس طالوت شمشیر را گرفت و خود را روی انداخت و مرد.»
ــ دوم سموئیل، فصل، 1، بند 6ـ «مرد جوان که این گزارش ها را برای او آورده بود، پاسخ داد: از روی تصادف، بر روی کوه گیلبوآ بودم که دیدم طالوت به نیزهی خود تکیه داده و ارابهها و سواران دشمن، هر لحظه به او نزدیکتر میشدند. 7ـ تا طالوت چشمش به من افتاد، مرا صدا زد. گفتم بله آقا. 8 ـ پرسید: کی هستی؟گفتم یک آمالِکی. 9ـ آنگاه درخواست کرد: بیا و مرا بکش؛ چون به سختی زخمی شدهام و میخواهم زودتر آسوده شوم. من هم او را کشتم.»
(7)ـ کتاب تثنیه، فصل 2 بند 17ـ خدای جاویدان به من فرمود: 18ـ امروز از شهر آر که در مرز موآب است، بگذرید؛ 19ـ ولی رو در روی نوادگان اَمون نشوید؛ به آنان نتازید؛ و با آنها درگیر نشوید؛ زیرا چیزی از سرزمین آنها سهم شما نخواهد بود؛ چون آن جا را به نوادگان لوط بخشیده ام. 37ـ ولی به سرزمین نوادگان اَمون، رود یَبوک، شهرهای کوهستانی و هر آنچه خدای جاویدان، خدای ما، ما را از آن بازداشته بود، نزدیک نشدیم.
ــ کتاب یوشع، فصل 13، بند 24ـ موسی بخشی از آن سرزمین را هم بر پایه خانواده به خاندان گاد بخشید. 25ـ سرزمین آنان اینها بود: یَئِزِر، همه ی شهرهای گیلئاد و نیمی از سرزمین اَمونیها تا اَروئِر که روبروی رَبّاه میباشد.
بررسی: در کتاب تثنیه آمده که خداوند به موسی گفته بود که از سرزمین اَمونی ها چیزی به اسرائیلیان نخواهد داد؛ و در بند 37 نیز آمده بود که اسرائیلیان گفتند به سرزمین اَمونی ها نزدیک نشدند ولی در کتاب یُشُئا، موسی نیمی از سرزمین اَمونی ها را به قبیله گاد بخشید. سرزمینی را که خداوند قول داده بود به اسرائیلیان ندهد، موسی چگونه آن را به چنگ آورد و نیمی از آن را به قبیله گاد داد؟
(8)ـ انجیل متی، فصل 11، بند 14ـ «اگر بتوانید حقیقت را بپذیرید، باید بگویم که یحیی، همان الیاس پیامبر است که کتاب مقدس میگوید بایست بیاید.»
ــ انجیل یوحنا، فصل 1، بند 20ـ «یحیی، بیپرده گفت: نه! من مسیح نیستم. 21ـ پرسیدند: پس که هستید؟ آیا الیاس پیامبرید؟ پاسخ داد: نه!»
(9)ـ انجیل متی، فصل 15، بند 22ـ «در آن جا، یک زن کنعانی نزد او آمد و التماسکنان گفت: ای سرورم! ای پسر داوود پادشاه! به من رحم کنید! دختر من، سخت گرفتار روح پلید شده است...»
ــ انجیل مرقس، فصل 7، بند 25ـ «زنی که دخترش گرفتار روح پلید شده بود، و در بارهی او شنیده بود، آمد و خود را روی پاهای عیسی انداخت. 26ـ او یک زن یونانی فینیقی سوری تبار بود.»
(10)ـ انجیل متی، فصل 26، بند 20ـ «شب هنگام که عیسی با دوازده شاگرد خود کنار میز مینشست، به آنها گفت: یکی از شما به من خیانت میکند. بند 23ـ ... آن که دستش را اول با من به سوی بشقاب دراز کرد، همان کسی است که به من خیانت میکند.»
ــ انجیل یوحنا، فصل 13، بند 21ـ «پس از این سخن، عیسی سخت اندوهگین شد و با دلی شکسته گفت: حقیقت این است که یکی از شما به من خیانت میکند. 25ـ به عیسی نزدیکتر شدم و پرسیدم سرورم! او کیست؟ 26ـ فرمود: کسی است که من یک لقمه می گیرم و به او می دهم.»
(11)ـ انجیل متی، فصل 26، بند 48ـ «شاگرد خائن، به همراهان خود گفته بود: هر که را ببوسم، همان است؛ او را بگیرید؛ بند 49ـ پس یهودا، یکراست به سوی عیسی رفت و گفت: سلام استاد! و روی استاد خود را بوسید. 50 ـ عیسی گفت: دوست من، کار خود را زودتر انجام بده! و آن گروه، جلو رفتند و عیسی را گرفتند.»
ــ انجیل یوحنا، فصل 18، بند 3ـ «پس یهودا، به همراه سربازان و پاسداران ویژهی خانه ی خدا که خاخام بزرگ و فریسیان در اختیارش گذاشته بودند با مشعل ها و چراغ ها، وارد باغ شدند. 4ـ عیسی با اینکه می دانست چه سرنوشتی در انتظار اوست، پیش رفت و از آنان پرسید: دنبال چه کسی می گردید؟ 5ـ پاسخ دادند: عیسای ناصری. عیسی گفت: من هستم. 6ـ تا گفت من هستم، همگی عقب عقب رفتند و بر زمین افتادند. 7ـ عیسی بار دیگر از آنان پرسید: چه کسی را می خواهید؟ باز پاسخ دادند: عیسای ناصری را. 8 ـ گفت: من که گفتم خودم هستم. اگر دنبال من آمده اید، بگذارید اینها بروند ... 12ـ آنگاه سربازان، فرماندهان و پاسداران ویژه، عیسی را گرفتند و دستهای او را بستند.»
(12)ـ انجیل لوک، فصل 23، بند 26ـ «سربازان رومی، عیسی را بردند. هنگامی که میرفتند، مردی به نام شیمئون خیرِنه را که از مزرعه به خانه باز میگشت، وادار کردند صلیب عیسی را بردارد و به دنبال او ببرد. 27ـ مردم بسیاری در پی او به راه افتادند؛ و زنان بسیاری نیز در میان آنان، برای او گریه و شیون میکردند و به سینهی خود میزدند.»
ــ انجیل یوحنا، فصل 19، بند 16ـ «پس پیلاتوس، عیسی را در اختیار آنها گذاشت تا اعدام شود. سربازان، او را گرفتند و بردند 17ـ و صلیب را بر دوشش گذاشتند و از شهر بیرون بردند تا به جایی به نام کاسه ی سر رسیدند که به عبری، گُلگُتَه گفته می شود. 18ـ در آن جا، او را با دو تن دیگر، مصلوب کردند. یکی این سو و دیگری آن سو و عیسی در میانه.»
(13)ـ انجیل متی، فصل 27، بند 44ـ «حتی آن دو دزد هم به او ناسزا میگفتند.»
ــ انجیل لوک، فصل 23، بند 39ـ «یکی از آن دو بدکاران که با عیسی مصلوب شده بود با بیاحترامی به او گفت: مگر تو مسیح نیستی؟ خودت و ما را نجات بده 40ـ ولی دیگری او را سرزنش کرد و گفت: حتی دم مرگ هم از خدا نمی ترسی؟ 41ـ این عدالت است که در باره ی ما اجرا میشود؛ زیرا آنچه برسرمان می آید، درخور جرمهایی است که کرده ایم؛ و این مرد، خطایی نکرده است.42ـ و به عیسی گفت: هنگامی که فرمانروایی خود را آغاز کردی، مرا هم به یاد آور.»
(14)ـ انجیل متی، فصل 5، بند 9ـ «خوشا به حال آنان که برای برقراری صلح کوشش می کنند.»
ــ انجیل متی، فصل 10، بند 34ـ «گمان نبرید که آمدهام صلح را در زمین برقرار کنم؛ نه! من آمده ام تا شمشیر را برقرار کنم.»
ــ انجیل لوقا، فصل 12، بند 51 ـ «آیا گمان میکنید که آمدن من باعث صلح میان مردم میشود؟ نه! بلکه به خاطر من، مردم با یکدیگر اختلاف پیدا خواهند کرد؛ 52ـ و خانوادهها از هم پاشیده خواهد شد. دو تن هوادار من و سه تن ضد من.»
(15)ـ انجیل لوقا، فصل 23، بند 46ـ «سپس عیسی با صدایی بلند گفت: ای پدر! روح خود را به دستهای تو میسپارم. این را گفت و جان سپرد.»
ــ انجیل یوحنا، فصل 19، بند 30ـ «تا چشید، گفت: تمام شد و سر خود را پایین انداخت و جان سپرد.»
(16)ـ انجیل مارک، فصل 15، بند 39ـ «وقتی افسر رومی که در پای صلیب بود، دید که عیسی چگونه جان سپرد، گفت: به راستی این مرد، فرزند خدا بود.»
ــ انجیل لوک، فصل 23، بند 47ـ افسر رومی که مأمور اجرای حکم بود، وقتی این صحنه را دید، خدا را ستایش کرد و گفت: «به راستی این مرد، بیگناه بود.»
(17)ـ دوم سموئیل، فصل 8، بند 1ـ «پس از چندی، باز داوود به فلسطینیها تاخت و آنها را شکست داد و پایتختشان را گرفت.»
ــ یکم تواریخ، فصل 18، بند 1ـ «پس از چندی، باز داوود به فلسطینیها تاخت و آنها را شکست داد و پایتخت شان و روستاهای پیرامون آن را گرفت.»
(18)ـ انجیل متی، فصل 21، بند 1ـ «عیسی و شاگردانش در نزدیکی اورشلیم، به دهکده ای به نام بیت فاگه که در دامنه ی کوه زیتون بود، رسیدند؛ عیسی دو تن از شاگردانش را فرستاد 2ـ و گفت: تا درون ده شدید، به خانهای که روبروی تان هست بروید؛ در آن جا، یک ماده الاغ و یک کره الاغ را بسته خواهید دید؛ آنها را باز کنید و نزد من بیاورید.»
ــ انجیل مرقس، فصل 11، بند 1ـ «هنگامی که به نزدیکی اورشلیم و روستای بیت فاگه در دامنهی کوه سینا رسیدند، عیسی دو تن از شاگردان خود را جلوتر فرستاد و به آنها فرمود: 2ـ تا درون ده شدید، به خانهای که روبروی شماست بروید؛ کره الاغی بسته را بیابید که کسی سوار آن نشده است؛ آن را باز کنید و نزد من بیاورید.»
(19)ـ انجیل متی، فصل 1، بند 1 تا 15 مدعی است داوود و ابراهیم نیاکان عیسی بوده اند؛ ولی در بند 16 می گوید یعقوب پدر یوسف و یوسف شوهر مریم بوده؛ و چون از بند 18 تا 25 می گوید که عیسی بدون پدر زاده شد، پس داوود و ابراهیم نیاکان یوسف همسر مریم هستند و نه عیسی.
بررسی: از سوی دیگر، در انجیل متی شمار نیاکان یوسف همسر مریم پس از تبعید، چهارده تن نوشته شده؛ ولی اگر با دقت شمارش کنیم، سیزده تن است.
(20)ـ انجیل متی، فصل 11، بند 10ـ او همان است که کتاب آسمانی در باره اش می گوید: من فرشته ی خود را پیشاپیش تو می فرستم تا راه را برای تو هموار سازد.
ــ ملاکی، فصل 3، بند 1ـ من پیک خود را خواهم فرستاد تا راه را برایم هموار سازد.
(21)ـ اعمال رسولان، فصل 2، بند 25ـ زیرا داوود از زبان مسیح می گوید: می دانم که خداوند همیشه با من است ... تا پایان بند 28.
ــ در مزامیر داوود فصل 16 بند 8 تا 11، همان سخنان را داوود از زبان خودش گفته و نه مسیح.
(22)ـ یوحنا، فصل 19، بند 16ـ پس پیلاتوس عیسی را به آنها سپرد تا اعدام شود. سربازان او را گرفتند، بردند 17ـ و صلیب بر دوشش گذاشتند و از شهر بیرون بردند...
ــ لوقا، فصل 23، بند 26ـ سربازان رومی عیسی را بردند. هنگامی که می رفتند، مردی به نام شمعون قیروانی را که از مزرعه به شهر باز می گشت، وادار کردند صلیب عیسی را بردارد و به دنبال او بیاید.
(23)ـ یوحنا، فصل 5، بند 31 ـ چون در باره ی خودم چیزی می گویم، شما باور نمی کنید.
ــ یوحنا، فصل 8، بند 14ـ عیسی فرمود: «من هر چه می گویم، عین حقیقت است؛ حتی اگر در باره ی خودم باشد؛ چون می دانم از کجا آمده ام و به کجا باز می گردم؛ ولی شما نمی دانید.»
بررسی: تفاوت معنایی میان باور نکردن چیزی تا ندانستن آن بسیار است.
(24)ـ انجیل متی، فصل 27، بند 44ـ حتی آن دزدان هم که در کنار او مصلوب شده بودند، به او ناسزا
می گفتند.
ــ لوقا، فصل 23، بند 39 ـ یکی از آن دو جنایتکار که در کنار عیسی مصلوب شده بود به طعنه به او گفت: «اگر تو مسیح هستی چرا خودت را نجات نمی دهی؟» 40ـ ولی دیگری او را سرزنش کرد و گفت: «حتی در حال مرگ هم از خدا نمی ترسی؟»
(25)ـ انجیل متی، فصل 27، بند 3ـ یهودای خائن چون دید که عیسی به مرگ محکوم شده، از کار خود پشیمان شد و سی سکه نقره ای را که گرفته بود نزد خاخامان و سران قوم آورد تا به آنها بازگرداند. 4ـ او به آنان گفت: «من گناه کرده ام؛ چون باعث محکومیت مرد بی گناهی شده ام.» آنان پاسخ دادند: «به ما چه؟» 5 ـ پس او سکه ها را در خانه ی خدا ریخت و بیرون رفت و خود را با طناب خفه کرد.
ــ اعمال رسولان، فصل 1، بند 18ـ ولی با پولی که از خیانت خود گرفت، مزرعه ای خرید و در همان جا با سر بر زمین افتاد و از میان دو پاره شد و روده هایش بیرون ریخت.
(26)ـ انجیل مرقس، فصل 15، بند 39 ـ وقتی افسر رومی که در پای صلیب ایستاده بود دید که عیسی چگونه جان سپرد، گفت: «این مرد فرزند خدا بود».
ــ انجیل لوقا، فصل 23، بند 47ـ افسر رومی که مأمور اجرای حکم بود، وقتی این صحنه را دید، خدا را ستایش کرد و گفت: «این مرد حقیقتا بی گناه بود».
(27)ـ انجیل متی، فصل 5، بند 17ـ گمان مبرید آمده ام تا تورات موسی و نوشته های دیگر پیامبران را منسوخ کنم؛ من آمده ام آنها را تکمیل کنم و به انجام رسانم. 18ـ به راستی به شما می گویم که از میان احکام تورات، هر آنچه باید پیاده شود، بی شک یک به یک عملی خواهند شد. 19ـ پس اگر کسی از کوچک ترین حکم آن سرپیچی کند و به دیگران هم بیاموزد که چنین کنند، در پیشگاه خداوند از همه پست تر خواهد بود...
ــ اعمال رسولان، فصل 7، بند 4ـ شریعت یهود، در گذشته مانند شوهر و صاحب اختیار شما بود؛ ولی شما همراه مسیح به روی صلیب مردید؛ از این رو، از بند شریعت یهود آزاد شده اید و شریعت دیگر بر شما حکمرانی ندارد. 6ـ اکنون دیگر وظیفه ای نسبت به احکام دین یهود ندارید.
(28)ـ پیدایش، فصل 17، بند 10ـ این است پیمان من و شما که تو و نوادگانت آن را نگاه خواهید داشت: همهی پسران شما ختنه میشوند. 11ـ پسران خود را ختنه کنید؛ و این نشان پیمان من با شما خواهد بود. 12ـ هر پسر هشت روزه ختنه شود. چه پسری که از نوادگان تو و در خانهی تو زاده شده و چه پسر بیگانهایی که با پول خریداری شده و از نژاد تو نیست. 13ـ کسی در ختنه کردن پسری که در خانهی تو زاده شده یا پسر بیگانهایی که با پول خریداری شده، کوتاهی یا درنگ نکند. نشان پیمان من در تن شما تا ابد خواهد بود. 14ـ هرکس نخواهد ختنه شود، پیمان مرا شکسته و از میان مردم خود رانده خواهد شد.»
ــ انجیل لوقا، فصل 2، بند 21ـ در روز هشتم تولد نوزاد، در مراسم ختنه ی او، نامش را عیسی نهادند.
ــ اعمال رسولان، فصل 7، بند 8 ـ در آن هنگام، خدا آئین ختنه را نیز به ابراهیم داد تا نشان پیمان میان خدا و قوم ابراهیم باشد. پس اسحاق پسر ابراهیم وقتی هشت روزه بود ختنه شد.
ــ رومیان، فصل 4، بند 11ـ ...در نتیجه ابراهیم از نظر روحانی، پدر کسانی است که بدون ختنه شدن و انجام دادن دیگر تشریفات شریعت به خدا ایمان دارند و نجات یافته اند.
ــ اول قرنتینیان، فصل 7، بند 18ـ برای مثال، مردی که پیش از مسیحی شدن، برابر آئین یهود، ختنه شده، نباید دلگیر شود؛ و اگر ختنه نشده، نباید اکنون ختنه شود؛ 19ـ زیرا برای یک مسیحی فرقی ندارد ختنه شده باشد یا نشده باشد.
ب ـ اختلاف آماری
(1)ـ کتاب پیدایش، فصل 46، بند 21ـ «پسران بنیامین: بِلا، بِخِر، آشْبِل، گِرا، نَئَمان، اِهی، رُش، موپیم و هوپیم و اَرْد.» (10 فرزند)
ــ یکم تواریخ، فصل 7، بند 6ـ «پسران بنیامین: بلا، بخر و یِدیاِل.» (سه فرزند)
ــ یکم تواریخ، فصل 8، بند 1ـ «پسران بنیامین: بلا، نخستین فرزند، آشبل، دومین فرزند، اخراش، سومین فرزند، 2ـ نوخا، چهارمین فرزند و رافا، پنجمین فرزند.»
بررسی: در این دو کتاب، یعنی پیدایش و یکم تواریخ، سه آمار متفاوت از فرزندان بنیامین داده شده است. شاید این آمارها اهمیت چندانی نداشته باشد؛ ولی زمینه ی تردید به دیگر مطالب عهدین را فراهم می کند.
(2)ـ یکم تواریخ، فصل 8، بند 30ـ «پسر بزرگ او، اَبْدون نام داشت و پسران دیگرش عبارت بودند از: تْسور، خیس، بَئَل و ناداب. 31ـ گِدور، اَخیو و زِکِر.»
ــ یکم تواریخ، فصل 9، بند 36ـ «پسر بزرگ او، اَبْدون نام داشت و پسران دیگرش عبارت بودند از: تْسور، خیس، بَئَل، نِر و ناداب. 37ـ گِدور، اَخیو، زاخاری و میکلوت.»
(3)ـ یکم تواریخ، فصل 8، بند 35 ـ «پسران میکه: پیتون، مِلِک، تارِئا و آخاز.»
ــ یکم تواریخ، فصل 9، بند 41 ـ «پسران میکه: پیتون، مِلِک، تارِئا.»
(4)ـ دوم سموئیل، فصل 24، بند 9ـ «یوآب گزارش کار را به پادشاه داد. شمار مردان جنگی اسرائیل، هشتصد هزار و مردان جنگی یهودا، پانصدهزار تن بودند.»
ــ یکم تواریخ، فصل 21، بند 5ـ «او گزارش کار را به پادشاه داد. شمار مردان جنگی اسرائیل در سراسر کشور، یک میلیون و صدهزار تن بود که از این عده، چهارصد و هفتاد هزار تن از یهودا بودند.»
(5)ـ دوم سموئیل، فصل 24، بند 13ـ «پس گاد نزد داوود آمد و پیام خداوند را به او رساند و گفت: میان این سه، یکی را برگزین: هفت سال خشکسالی در کشور، سه ماه فرار از دست دشمنانت یا سه روز بیماری کشنده در سرزمینت.»
ــ یکم تواریخ، فصل 21، بند 11ـ «گاد نزد داوود آمد و پیام خداوند را به او رساند و گفت: میان این سه، یکی را برگزین: سه سال خشکسالی در کشور، سه ماه فرار از دست دشمنانت یا سه روز بیماری کشنده و کشتار به وسیلهی فرشتهی خداوند.»
(6)ـ دوم پادشاهان، فصل 8، بند 26ـ «اخزیا در بیستو دو سالگی پادشاهی خود را آغاز کرد.»
ــ دوم تواریخ، فصل 22، بند 2ـ «اخزیا، چهل و دو ساله بود که پادشاه شد.»
(7)ـ دوم پادشاهان، فصل 24، بند 8 ـ «یِهویاکین هژده ساله بود که پادشاه یهودا شد؛ و سه ماه در اورشلیم فرمانروایی کرد.»
ــ دوم تواریخ، فصل 36، بند 9ـ «ِیهویاکین هشت ساله بود که پادشاه یهودا شد؛ و سه ماه و ده روز در اورشلیم فرمانروایی کرد.»
(8)ـ پیدایش، فصل 6، بند 19ـ «از هر جانداری، یک جفت نر و ماده با خود به درون کشتی ببر تا به همراه تو، از توفان در امان باشند. بند 20ـ از هر راستهی پرندگان، از هر راستهی حیوانات، از هر راستهی خزندگان، یک جفت به همراه تو در کشتی خواهند بود و تو از آنها نگهداری میکنی.»
ــ پیدایش، فصل 7، بند 2ـ «همراه خود از هر راسته حیوانات حلال گوشت، هفت جفت و از حیوانات حرام گوشت، یک جفت بیاور. 3ـ همچنین از میان پرندگان هفت جفت به درون کشتی بیاور تا نژاد آنها در زمین دنباله داشته باشد.»
ــ پیدایش، فصل 7، بند 8 ـ «حیوانات حلال گوشت و حرام گوشت، پرندگان و خزندگان، 9ـ جفت جفت، نر و ماده، همراه نوح به کشتی رفتند. همان گونه که خداوند به نوح فرمان داده بود.»
(9)ـ دوم سموئیل، فصل 10، بند 18ـ «ولی سوریها از برابر سربازان اسرائیلی گریختند و داوود، هفتصد ارابه و چهل هزار سواره نظام از سوریها را نابود کرد.»
ــ یکم تواریخ، فصل 19، بند 18ـ «ولی سوریها از برابر سربازان اسرائیلی گریختند و داوود، هفت هزار ارابه و چهل هزار سرباز پیاده از سوریها را نابود کرد.»
(10)ـ دوم پادشاهان، فصل 16، بند 2ـ «آخاز در بیست سالگی پادشاه شد و شانزده سال فرمانروایی کرد.»
ــ دوم پادشاهان، فصل 18، بند 1ـ «در سومین سال پادشاهی هوشِئا، فرمانروای اسرائیل، اِزِخیاس پسر آخاز پادشاه یهودا شد. 2ـ او در بیست و پنج سالگی پادشاه شد و بیست و نه سال در اورشلیم پادشاهی کرد.»
بررسی: آخاز در بیست سالگی پادشاه شد و شانزده سال هم پادشاهی کرد و مرد؛ پس در سیوشش سالگی مرده است. پسرش در بیستوپنج سالگی پادشاه شد. در نتیجه آخاز، یازده ساله بوده که پسرش زاده شده است.
(11)ـ یکم پادشاهان، فصل 5، بند 16ـ «و سه هزار و سیصد سرکارگر بر آنها نظارت میکردند.»
ــ دوم تواریخ، فصل 2، بند 2ـ «این کار، هفتاد هزار کارگر، هشتاد هزار سنگتراش و سه هزار و ششصد سرکارگر نیاز داشت.»
(12)ـ عذرا، فصل 2، بند 6ـ «نوادگان پَخات موآب، نوادگان یِشوآ و یوآب، 2812 تن.»
ــ نِحِمیا، فصل 7، بند 11ـ «نوادگان پَخات موآب، نوادگان یِشوآ و یوآب، 2818 تن.»
(13)ـ عذرا، فصل 2، بند 8 ـ «نوادگان زَتّو، 945 تن.»
ــ نِحِمیا، فصل 7، بند 13ـ «نوادگان زَتّو، 845 تن.»
(14)ـ عذرا، فصل 2، بند 12ـ «نوادگان اَزگاد، 1222تن.»
ــ نِحِمیا، فصل 7، بند 17ـ «نوادگان اَزگاد، 2322تن.»
(15)ـ عذرا، فصل 2، بند 15ـ «نوادگان آدین، 454 تن.»
ــ نِحِمیا، فصل 7، بند 20ـ «نوادگان آدین، 654 تن.»
(16)ـ عذرا، فصل 2، بند 19ـ «نوادگان هاشوم، 223 تن.»
ــ نِحِمیا، فصل 7، بند 22ـ «نوادگان هاشوم، 328 تن.»
(17)ـ عذرا، فصل 2، بند 28ـ «مردم روستاهای بِتاِل و آی، 223 تن بودند.»
ــ نِحِمیا، فصل 7، بند 32ـ «نوادگان هاشوم، 123 تن.»
(18)ـ انجیل متی، فصل 20، بند 29ـ «هنگامی که عیسی و شاگردانش از شهر یِریخو (عربی، اریحا) بیرون میرفتند، مردم بسیاری به دنبال آنان راه افتادند. بند 30ـ در همان هنگام، دو کور که کنار راه نشسته بودند، چون شنیدند عیسی از آن جا میگذرد، فریاد زدند: ای سرور ما! ای پسر داوود! به ما رحم کنید!»
ــ انجیل مرقس، فصل 10، بند 46ـ «سپس به یِریخو رسیدند. زمانی که از شهر بیرون میرفتند، مردم بسیاری به دنبال آنها به راه افتادند. در کنار راه، کوری به نام بارتیمائوس نشسته بود و گدایی میکرد. 47ـ چون بارتیمائوس شنيد که عیسای ناصری از آن راه میگذرد، فریاد زد: ای عیسی! ای پسر داوود! به من رحم کن!»
(19)ـ انجیل متی، فصل 8، بند 28ـ «زمانی که به کرانهی دیگر دریاچه، به سرزمین گاداریها رسیدند، دو دیوانهی زنجیری که در گورستان زندگی میکردند، از آن جا بیرون آمدند و به سوی او آمدند...»
ــ انجیل مرقس، فصل 5، بند 1ـ «بدینسان، به آن سوی دریاچه، به سرزمین گاداریها رسیدند.
2ـ هنگامی که عیسی پا به ساحل گذاشت، کسی که گرفتار روح ناپاک بود، از گورستان بیرون آمد و به سوی او دوید. 3ـ آن مرد، همیشه در گورستان زندگی میکرد و هیچ کس نمیتوانست حتی با زنجیر، او را ببندد.»
(20)ـ در انجیل متی، فصل 1 از بند 6 تا 16، میان عیسی تا داوود 26 نسل است.
ــ در انجیل لوقا، فصل 3 از بند 23 تا 31، میان عیسی تا داوود 41 نسل است.
(21)ـ پیدایش، فصل 46، بند 27ـ با افزودن دو پسر یوسف، جمع افراد خانواده ی یعقوب که در مصر بودند، هفتاد تن می شد.
ــ اعمال رسولان، فصل 7، بند 14ـ پس از آن، یوسف پدر خود یعقوب و خانواده و برادرانش را به مصر آورد که روی هم هفتاد و پنج تن بودند.
پ ـ اختلاف نوشتاری
(1)ـ یکم تواریخ، فصل 8، بند 32ـ «میکلوت پدر شیمئا بود.»
ــ یکم تواریخ، فصل 9، بند 38ـ «میکلوت پدر شیمئام بود.»
(2)ـ یکم تواریخ، فصل 8، بند 36ـ «آخاز پدر یِهوئادّا، ِیهوئادّا پدر اَلِمِت، اَزماوِت و زیمری بود؛ زیمری پدر موتسا بود.»
ــ یکم تواریخ، فصل 9، بند 42ـ «آخاز پدر یَرِآ بود؛ یَرِآ پدر اَلِمِت، اَزماوِت و زیمری بود؛ ...»
(3)ـ دوم سموئیل، فصل 14، بند 27ـ «او (اَبشالوم) دارای سه پسر و یک دختر بسیار زیبا به نام تامار شد.»
ــ دوم تواریخ، فصل 11، بند 20ـ «پس از آن زن، او (رُبوئام) با مَئَخا دختر اَبشالوم ازدواج کرد.»
(4)ـ انجیل متی، فصل 27، بند 46 ـ ...«آن گاه عیسی با صدای بلند فریاد زد: اِلی، اِلی، لَما سَبَختَنی. یعنی خدای من، خدای من، چرا رهایم کردی؟»
ــ انجیل مرقس، فصل 15، بند 34ـ «آن گاه عیسی با صدای بلند فریاد زد: اِلوئی، اِلوئی، لَما سَبَختَنی. یعنی خدای من، خدای من، چرا رهایم کردی؟»
ژـ اختلاف آماری و نوشتاری
ــ دوم سموئیل، فصل 23، بند 8 ـ «داوود سه سردار پرآوازه داشت. نخستین آنها، یوشِب بَشَبَت، اهل تَخِمون و یکی از افسران بلند پایه بود. او در یک جنگ با پرتاب نیزهاش، هشتصد تن را کشت.»
ــ یکم تواریخ، فصل 11، بند 11ـ «دلیر مردانی که در خدمت داوود بودند، اینها هستند: یاشوبِئام پسر هاکمونی، یکی از افسران بلندپایه. او با پرتاب نیزهاش، سیصد تن را کشت.»
چ ـ اختلاف در نام
(1)ـ دوم تواریخ، فصل 13، بند 2ـ او (رُبوآم) سه سال در اورشلیم پادشاهی کرد. نام مادرش میکایا دختر یوری اِل از اهالی گیبِئا بود.
ــ دوم تواریخ، فصل 11، بند 20ـ سپس او میکایا دختر اَبشالوم را به همسری گرفت.
ــ دوم سموئیل، فصل 14، بند 27ـ او برای اَبشالوم سه پسر و یک دختر به نام تامار زائید.
در بند 2 از فصل 13 دوم تواریخ، میکایا دختر یوری اِل است. در همان کتاب فصل 11 بند 20، دختر اَبشالوم است. در دوم سموئیل، فصل 14، بند 27، نام دختر اَبشالوم تامار است و نه میکایا.
(2)ـ دوم سموئیل، فصل 14، بند 27ـ او برای اَبشالوم سه پسر و یک دختر به نام تامار زائید.
ــ دوم سموئیل، فصل 18، بند 18ـ اَبشالوم در دره ی پادشاه بنای یادبودی برای خود ساخت؛ زیرا می گفت: «من پسری ندارم تا نامم را زنده نگه دارد».
(3)ـ انجیل متی، فصل 1، بند 16ـ «یعقوب، پدر یوسف و یوسف شوهر مریم و مریم، مادر عیسی مسیح بود.»
ــ انجیل لوقا، فصل 3، بند 23ـ «عیسی نزدیک سی سال داشت که خدمت خود را آغاز کرد. مردم، او را پسر یوسف میدانستند. پدر یوسف، هِلی بود.» (در متی، پدر یوسف، یعقوب است و در لوقا، هلی)
(4)ـ انجیل متی، فصل 1، بند 12ـ «پس از تبعید به بابِل، از یِخونیاس، سالاتیاِل زاده شد؛ از سالاتیاِل، زوروبابِل زاده شد.»
ــ انجیل لوقا، فصل 3، بند 27ـ ... «پدر زوروبابل، سالاتیاِل بود؛ و پدر سالاتیاِل، نِری بود.»
(در متی، پدر سالاتیاِل، یخونیاس و در انجیل لوقا، نری آمده است)
این اختلافها، روی هم رفته چهل و پنج مورد است. آنچه مهم است اینکه در کلام خداوند نباید اختلافی دیده شود. البته فقط وجود این اختلاف ها ارزش آسمانی کتاب مقدس را از بین نبرد؛ بلکه بودن جمله هایی غیر عقلانی در این کتاب نیز مزید بر علت شد.
(5)ـ شاگردان عیسی مسیح در انجیل متی، فصل 10، بند 2ـ «این است نامهای آن دوازده شاگرد: شیمئون، معروف به پترس؛ آندره برادر پترس؛ یاکِس پسر زِبِدی و برادرش یوحنا؛ 3ـ فیلیپ و بارتِلِمی؛ توماس و متی مالیاتگیر. یاکِس پسر اَلفی و لِبیّ معروف به تَدّی. 4ـ شیمئون کنعانی و یهودای اسخریوتی که خیانت کرد.»
ــ شاگردان عیسی مسیح در انجیل مرقس، فصل 3، بند 16ـ «نخستین، شیمئون که پترس خوانده میشد؛ 17ـ بعدی، یاکِس پسر زِبِدی و یوحنا برادر یاکس که عیسی آنها را پسران تندر لقب داده بود؛ 18ـ و آندره، فیلیپ، بارتِلِمی، متی، توماس، یاکس پسر اَلفی؛ تَدّی، شیمئون کنعانی. 19ـ و یهودا اسخریوتی که به عیسی خیانت کرد.»
ــ شاگردان عیسی مسیح در انجیل لوقا؛ فصل 6، بند 13ـ «با دمیدن بامداد، عیسی شاگردان خود را فراخواند و از میان آنها، دوازده تن را برگزید که حواری نامیده شدند. 14ـ شیمئون که پترس نامیده میشد و برادرش آندره؛ یاکِس و یوحنا؛ فیلیپ و بارتِلِمی؛ 15ـ متی و توماس؛ یاکِس پسر اَلفی و شیمئون معروف به زِلی؛ 16ـ یهودا برادر یاکس و یهودای اسخریوتی که به عیسی خیانت کرد.»
بررسی: در انجیل لوقا، به جای تدی، یهودا برادر یاکس آمده است.
(6)ـ دوم تواریخ، فصل 26، بند 1ـ آنگاه همه ی مردم یهودا، اوزیاس شانزده ساله را به جای پدرش اَمَتْسیا بر تخت نشاندند.
ــ انجیل متی، فصل 1، بند 8 ـ یورام پدر اوزیاس بود.
(7)ـ یکم سموئیل، فصل 17، بند 48ـ چون داوود دید جالوت نزدیک میشود، با شتاب به سوی او دوید؛ 49ـ دست به درون کیسهاش برد؛ سنگی بیرون آورد؛ در فلاخن گذاشت و جالوت را نشانه گرفت. سنگ درست به پیشانی جالوت فرو رفت و او را به زمین انداخت. 50 ـ این گونه بود که داوود با یک فلاخن و یک سنگ، آن فلسطینی را کشت...
ــ دوم سموئیل، فصل 21، بند 19ـ بار دیگر در گُب جنگ دیگری با فلسطینیان در گرفت و الخانان پسر یَئِره اورِگیم از مردم بیت لحم، جالوت را کشت...
گ ـ اختلاف زمانی
(داوود، صندوق عهد را پس از شکست فلسطینیها به اورشلیم آورد یا پیش از آن؟)
(1)ـ دوم سموئیل، فصل 5، بند 25ـ «پس داوود، چنانکه خداوند به او دستور داده بود، رفتار کرد و فلسطینیها را از گَیبئون تا گِزِر سرکوب کرد. فصل 6، بند 1ـ داوود، سربازان زبدهی اسرائیلی را به تعداد سی هزار تن جمع کرد؛ 2ـ آنگاه، داوود و کسانی که با او بودند، برخاستند و به بَئَله از یودا رفتند تا صندوق عهد را برگردانند... 3ـ صندوق عهد را از خانهی ابیناداب که در کوهستان بود، برداشتند و در ارابهای نو گذاشتند.»
ــ یکم تواریخ، فصل 13، بند 5 ـ «داوود، مردم را از شیخور در مرز مصر تا دروازهی هَمّات فراخواند تا صندوق عهد خداوند را از کِریات یِئاریم بیاورند. 6ـ آنگاه داوود و اسرائیلیان به بَئَله در کِریات یئاریم که از یودا میباشد رفتند تا صندوق عهد خداوند را بیاورند... فصل 14، بند 16ـ پس داوود، طبق دستور خداوند رفتار کرد و سپاه فلسطینیها را از گیبئون تا گِزِر سرکوب کرد.»
(2)ـ یکم پادشاهان، فصل 15، بند 33ـ در سومین سال پادشاهی آسا، شاه یهودا، بَئِشا پسر آخیا پادشاه همه ی اسرائیل در تیرسا شد و بیست و چهار سال پادشاهی کرد.
ــ دوم تواریخ، فصل 16، بند 1ـ در سی و ششمین سال پادشاهی آسا، بَئِشا پادشاه اسرائیل به یهودا لشکر کشید...
بررسی: در کتاب یکم پادشاهان آمده که بَئِشا در سومین سال پادشاهی آسا پادشاه شد و بیست و چهار سال پادشاهی کرد. بنابراین در بیست و هفتمین سال پادشاهی آسا، بَئِشا مرده است؛ ولی در دوم تواریخ نوشته در سی و ششمین سال پادشاهی آسا، بَئِشا به یهودا لشکر کشید.
(3)ـ در انجیل متی، عیسی، نخست یک جذامی را شفا داد (فصل 8 ، بند 2 تا 4). پس از آن، خدمتکار یک افسر رومی را (فصل 8، بند 5 تا 13). بعد، مادر زن پترس را (فصل 8، بند 14 و 15).
ــ در انجیل مرقس، عیسی، نخست مادر زن پترس را شفا داد (فصل 4، بند 38 و 39). آنگاه جذامی را (فصل 5، بند 12 تا 14)؛ سپس خدمتکار افسر رومی را (فصل 7، بند 1 تا 10)
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.