اجازه ویرایش برای همه اعضا

آثر

نویسه گردانی: ʼAṮR
آثرَ (اوستایی) 1ـ کنار رفتن، دورشدن، استعفا دادن 2ـ راه 3ـ دم، نَفَس.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
عصر. [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبیدبن وائلةبن جاریةبن ضبیعة. جدی است جاهلی و بطنی از بلی را تشکیل میدهد. و آن را بکسر «ع » و ایضاً بفتح «ع » و«ص ...
عصر. [ ع َ ص َ] (اِخ ) ابن عوف بن عمرو، از بنی أفصی بن عبدالقیس . جدی است جاهلی و بسیاری به وی نسبت دارند، از آن جمله است منذربن عائذ صح...
اسر. [ اَ ] (ع مص ) اِسار. بستن . || اسیر کردن . (تاج المصادر بیهقی ). برده کردن : و انزل الذین ظاهروهم من اهل الکتاب من صیاصیهم و قذف ...
اسر. [ اَ ] (ع اِ) دوال . || رَسن . || قوت . || پیوندها : نحن خلقناهم و شددنا اسرهم . (قرآن 28/76)؛ ایشان را آفریدیم و بستیم و قوت دادی...
اسر. [ اَ ] (ع اِ) همه : بأسره ، یا بأسرها؛ بتمامی . بالتمام . برمته . بحذفیره . بحذافیرها: هذه لک بأسره ؛ همه ٔ آن از تست : دست ظلم و مصاد...
اسر. [ اُ ] (ع مص ) شاشبند شدن . حبس البول . حبس شدن بول . احتباس بول . گرفتگی بول . (مهذب الاسماء). گمیزگرفتگی . بسته شدن بول . (تاج المصادر ...
اسر. [ اُ س َ ] (ع اِ) ج ِ اُسرة.
اسر. [ اُ س ُ ] (ع اِ) ج ِ اِسار، بمعنی چیزی که بدان بندند. || پایه های تخت . (منتهی الارب ).
اسر. [ اَ س َ ] (ع اِ) آبگینه . شیشه . (مهذب الاسماء).
اسر.[ اَ س َرر ] (ع ص ) اَجوف . میان کاواک . (منتهی الارب ).میان تهی . (زوزنی ). پوک . || نیزه ٔ میان تهی . (مهذب الاسماء). || آنکه در کار کسی...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۹ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.