اجازه ویرایش برای همه اعضا

جم

نویسه گردانی: JM
نمایش دادن بر پرده سینما یا صفحه مانیتور یا اسکوپ - جماندن - جمیدن (در افسانه های ایران باستان جام جم یا به اختصار جم دستگاهی بوده که کاربردی همانند تلویزیون مدار بسته ماهواره ای جهانی داشته است. این دستگاه افسانه ای آرزوی دیرین بشر به دستیابی به سامانه ای فراسوتر از اینترنت کنونی را یادآور می گردد .)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ساغر جم . [ غ َ رِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جام جم . (آنندراج ). جام جمشید. جام جهان نما. جام جهان آرا.جام جهان بین . جام کیخسرو. جام گی...
جم تنکو. [ ] (اِخ ) از قرای شبانکاره ٔ فارس است . (مرآت البلدان ج 4 ص 263).
ترندجم . [ ت ْ رُ ج ِ ] (اِخ ) ۞ شهر و بندری در نروژ است که بر کنار اقیانوس اطلس قرار دارد و در قدیم نیداروس ۞ نام داشته و 56700 تن سکنه...
جم آباد. [ ج َ ] (اِخ ) از دیه های قم است . (مرآت ج 4 ص 263).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
جم اسپرم . [ ج َ اِ پ َ رَ] (اِ مرکب ) نام یکی از انواع ریاحین است که شکوفه ٔآن بسیار کوچک می باشد و نبات آن به درختانی که در جوار او باش...
جم برجون . [ ] (اِخ ) از توابع ارتقائی نیشابور در یازده فرسنگی این شهر در شرقی مشکان واقع، آبش از قنات ، هوایش در زمستان سرد و در تابستان گرم...
جم غفیر؛ همه . جمیع. در منتهی الارب آمده : یقال : جاؤا جماً غفیراً؛ یعنی آمدند همه ، چه شریف و چه وضیع، و کسی خلاف نورزیده . و آن نزد سیبویه اسمی است...
جم اقتدار. {جَ اِ تِ}. (ص. مرکب). تـوانا، مبسوط الید و مقتدر و سرپنجه و نـیـرومـنـد همچون جمشید. /////////////////////////////////////////////////////...
بارگیر جم . [ رِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از باد که بساط سلیمان را می کشید و آن را بارگیر سلیمان نیز گفته اند. (انجمن آرا). رجوع ب...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.