اجازه ویرایش برای همه اعضا

برهان

نویسه گردانی: BRHAN
پروهان، آنچه که روشنگر است. آمده از زبان پهلوی
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
ابن برهان . [ اِ ن ُ ب َ ] (اِخ ) ابوالفتح احمدبن علی . وفات 520 هَ .ق . فقیه . شاگرد غزالی و ابوبکر چاچی و غیرهما. کتاب وجیزه در اصول فقه ...
ابن برهان . [ اِ ن ُ ب َ ] (اِخ ) ابوالقاسم عبدالواحدبن علی بن عمران اسدی عکبری . وفات 456 هَ .ق . در تاریخ و ادب و لغت ماهر و در نجوم نیز...
ابن برهان . [ اِ ن ُ ب َ ] (اِخ ) احمد. فقیه حنفی . متوفی 738 هَ .ق .
یک واژه‌نامهٔ زبان فارسی‌ست که در در سال ۱۰۶۲ هـ. به دست محمدحسین بن خلف تبریزی – متخلص به برهان- در حیدرآباد هندوستان نوشته شد (برابر با ۱۰۳۰ ش- ۱۶۵۱...
برهان اول . [ ب ُ ن ِ اَوْ وَ ] (اِخ )دومین تن از نظامشاهیان در احمدنگر، که از سال 914 تا 961 هَ . ق . سلطنت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ).
برهان ثانی . [ ب ُ ن ِ ثا ] (اِخ ) هفتمین تن از نظامشاهیان در احمدنگر، که از سال 999 تا 1003 هَ . ق . حکومت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ).
قنات برهان . [ ق َ ب ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حشون بخش بافت شهرستان سیرجان ، واقع در 34هزارگزی باختربافت و 4هزارگزی شمال راه فر...
یوسف برهان . [ س ُ ب ُ ] (اِخ ) یکی از شاعران ایران و از خویشاوندان احمد جامی بود. در فن موسیقی مهارت تمام داشت و اکثر اشعارخود را با آهنگ ...
برهان کردن . [ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) استدلال . برهان آوردن . اقامه ٔ دلیل کردن . اقامه ٔ بیّنه کردن : گر این صورت ِ کرده جنبان کنی سزد گر ز...
حسین برهان . [ ح ُ س َ ن ِ ب ُ ] (اِخ ) (محمد...) ابن خلف تبریزی ، متخلص به برهان که برهان قاطع را در 1082 هَ . ق . نگاشت . رجوع به برهان ت...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.