خان
نویسه گردانی:
ḴAN
خان (صورت قدیم خاقان) واژهٔ ترکی مغولی به معنای رئیس قوم است که به سران قبائل ترک و مغول و بعدها ایرانی و همچنین برخی ملاکین و اربابان که دارای موقعیت خاص قومی بودند، اطلاق میشدهاست.
عنوانهای مشابه در کشورهای اروپایی [ویرایش]
ایتالیا و اسپانیا: دن
بریتانیا: سر
فرانسه: کنت
خانهای ایران [ویرایش]
خانهای استان گیلان
خوانین لرستان
منابع [ویرایش]
خان در لغتنامه دهخدا
این یک نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
ردههای صفحه: پادشاهیفئودالیسمرئیسهای دولتدرجات نظامیلقبهاوامواژههای ترکیلقبهای پادشاهی
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۴ ثانیه
یوسف خان . [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مزرج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان ، واقع در 5000گزی شمال خاوری قوچان و 4000گزی خاور شوسه ٔ عمومی قو...
روستایی کوهستانی و در بخش جنوبی استان مرکزی قرار گرفته است. در 35 کیلومتری غرب شهرستان خمین و در 42 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان شازند.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
دولت خان . [ دَ ل َ ] (اِخ ) دولت خان لودی . یازدهمین و آخرین از سلاطین تغلقیه هند (در سال 815 هَ .ق ). (یادداشت مؤلف ).
خزعل خان . [ خ َ ع َ ] (اِخ ) شیخ خزعل خان پسر حاجی جابرخان از طایفه بنی کعب عرب خوزستان ملقب به معزالسلطان و سردار اقدس بسال 1280 هَ . ق ...
رستم خان . [ رُ ت َ ] (اِخ ) یا رستم بن جهانگیر یا رستم خان بن جهانگیر. از امرای لر کوچک ، که سمت للگی یکی از دختران شاه طهماسب را با حکومت ...
رباط خان . [ رُ طِ ] (اِخ ) دهی است از بخش طبس شهرستان فردوس دارای 160 تن جمعیت . آب ده از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و چغندر و گاورس ...
رحیم خان . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. سکنه ٔ آن 307 تن . آب آن از چشمه . محصولات عمده ٔ آن غلات و توتون و ...