خان
نویسه گردانی:
ḴAN
خان (صورت قدیم خاقان) واژهٔ ترکی مغولی به معنای رئیس قوم است که به سران قبائل ترک و مغول و بعدها ایرانی و همچنین برخی ملاکین و اربابان که دارای موقعیت خاص قومی بودند، اطلاق میشدهاست.
عنوانهای مشابه در کشورهای اروپایی [ویرایش]
ایتالیا و اسپانیا: دن
بریتانیا: سر
فرانسه: کنت
خانهای ایران [ویرایش]
خانهای استان گیلان
خوانین لرستان
منابع [ویرایش]
خان در لغتنامه دهخدا
این یک نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
ردههای صفحه: پادشاهیفئودالیسمرئیسهای دولتدرجات نظامیلقبهاوامواژههای ترکیلقبهای پادشاهی
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
رحیم خان . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش پشت آب شهرستان زابل . سکنه ٔ آن 229 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصول عمده ٔآنجا غلات می باشد...
زینل خان . [ زِ ن َ ](اِخ ) دهی از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار است که 190 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
زرشک خان . [ زِ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلیائی است که در بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع است و 418 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
شادی خان . (اِخ ) از فرزندان سلطان علاءالدین محمد شاه خلجی معروف به محمد الاول از خلجیون (اولاد یغریش خلجی ). که در اواخر قرن هفتم و اوایل...
شادی خان . (اِخ ) از خانان دشت قبچاق در حدود سال 808 هَ . ق . رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 585 شود.
فهیم خان . [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل که دارای 150 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند و محصول عمده اش غله ...
قاسم خان . [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میلانلو بخش شیروان شهرستان قوچان . در 58هزارگزی جنوب باختری شیروان و 2هزارگزی جنوب مالرو عمومی...
غلام خان . [ غ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نارویی بخش شیب آب شهرستان زابل که در 35هزارگزی خاوری سکوهه ، نزدیک مرز افغانستان واقع است . ج...
غیرت خان . [ غ َ رَ ] (اِخ )از بزرگان و ادیبان هندوستان . او راست : جهانگیرنامه . شاید همان خواجه عبداللطیف غیرت (کشمیری ) باشد. رجوع به غیرت ...
فاضل خان . [ ض ِ ] (اِخ ) فاضل خان گروسی . مؤلف کتاب انجمن خاقان در شرح حال شعرای مداح فتحعلی شاه . شیوه ٔ او شبیه شیوه ٔ عبدالرزاق بیک ون...