مار
نویسه گردانی:
MAR
تالاب - دریاچه - استخر - هر حجمی از آب که بر روی زمین باشد . ریشه از زبان نیاکان آریائی(ز. ن. آ. به انگلیسی: PIE) (PIE = Proto Indo European) ماراسپند: فرشته آب. مار: رونده – گذرنده – درگذرنده مانند رود - رود و روان و ریدن و River در انگلیسی هم ریشه
با رفتن می باشند. ماربین – مارنان – ماروانان – ماربانان – ماریانان – مارچین: دهاتی که در نزدیکی زاینده رود در اصفهان واقع شده اند. مارچوبه - مار: دهاتی که در نزدیکی اردستان واقع شده اند. مارچوییه: دهی که در نزدیکی نائین واقع شده است. ماران:دهی که در نزدیکی
شهرضا واقع شده است. مارش: بتکده ای نزدیک اصفهان - مارفانان: قلعه ای نزدیک اصفهان. مارکیوا – مارچوبه – مارگیاه - مارثون - مارنه
واژه های همانند
۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
مار /mār/ معنی ۱. (زیستشناسی) خزندهای با بدن دراز، باریک، و پوشیده از پولک و بدون دستوپا که انواع مختلف سمّی و غیرسمّی دارد. ۲. (نجوم) از صورتهای ...
مارmār معنی ۱. (زیستشناسی) خزندهای با بدن دراز، باریک، و پوشیده از پولک و بدون دستوپا که انواع مختلف سمّی و غیرسمّی دارد. ۲. (نجوم) از صورتهای فلک...
مأر. [ م َءْرْ ] (ع مص ) (از «م ٔر») پر کردن مشک را. || تباهی انداختن میان کسان و بر دشمنی انگیختن دشمنی کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم ا...
مأر. [ م َءَ / م َءْرْ ] (ع مص ) تباه گردیدن زخم . || دشمنی اندیشیدن با کسی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
گل مار. [ گ ُ ] (اِ) گونه ای است از تیره ٔ کاکتوس ها که برحسب شکل به نامهای مختلف نامیده میشوند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 129).
کک مار. (ه. م. فا.) این مار گونه ای سمی و خطرناک با نام علمی Eristicophis macmahoniاز خانواده افعی ها یا Viperidaeبه شمار می رود.سری بزرگ، پهن، پوشیده...
شی مار. (ا مرکب)، (زبان مازنی)، مادر شوهر.
زن مار. (ا مرکب)، (زبان مازنی)، مادر زن.
کله مار. [ ک َل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) گونه ای قارچ که بدان فقع گویند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به فقع شود.
کله مار. [ ک َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بالاست که در شهرستان نهاوند واقع است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).