اجازه ویرایش برای همه اعضا

خدا

نویسه گردانی: ḴDʼ
ریشه از مهادیو (دیو بزرگ) که به مخادیو وسپس به خدیو و سرانجام به خدا مبدل شده است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
باغ خدا. [ خ ُ] (اِ مرکب ) صاحب باغ . دارنده ٔ باغ : چون درآمد [ دهقان ] گفت [ خواجه ] تو خدائی ؟ گفت آری . گفت چگونه ؟ گفت حال آنکه پیش ...
خانه خدا. [ ن َ / ن ِ خ ُ ] (اِ مرکب ) خداوند خانه . صاحبخانه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : گرچه بباطل اختران افسر عاجزان برنداوست مظفری بحق خ...
خانه خدا. [ ن ِ خ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 29 هزارگزی شمال کرمانشاه و سه هزارگزی خاو...
خرک خدا. [ خ َ رَ ک ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خر خدا. ترکیبی است که بگاه استهزاء یا تحقیر یا ترحم بکسی اطلاق کنند.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
گیهان خدا. [ گ َ / گ ِ خ ُ ] (اِ مرکب ) خدای گیهان . خدای گیتی . خداوند عالم . دارنده ٔ جهان . || (اِخ ) باری تعالی : ولیکن به نیروی گیهان خدا...
کنایه از رحمت پروردگار و در امید دادن به کسی استفاده می شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خدا واژه ای پارسی و حافظ عربی است که پسوند ی به آن افزوده شده است. همتای پارسی این است: مالاوایی mālāvāi (کردی) ***فانکو آدینات 09163657861
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.