اجازه ویرایش برای همه اعضا

اشاره

نویسه گردانی: ʼŠARH
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: آماژه ãmâže (کردی)، ویانجه viânje (سنسکریت: vianjana) ****فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عشاره . [ ع َ رَ ] (اِخ ) نام زمینی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز. سکنه ٔ آن 800 تن . آب آن از رودخانه ٔ شاهور. محصول آن غ...
اشارة. [ اِ رَ ] (ع مص ) اشاره . اشارت . انگبین چیدن . (منتهی الارب ). انگبین رُفتن . عسل چیدن . || ریاضت دادن اسب را. || سوار شدن بر اسب...
اشعرة. [ اَ ع ِ رَ ] (ع اِ) ج ِ شعار. (اقرب الموارد). رجوع به شعار شود.
عشارة. [ ع ُ رَ ] (ع اِ) ده یک پاره ٔ هر چیز شکسته . (منتهی الارب ). قطعه ای از هر چیز که به ده قسمت تقسیم شده باشد. (از اقرب الموارد).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.