اجازه ویرایش برای همه اعضا

شعله

نویسه گردانی: ŠʽLH
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آتور ãtur (پهلوی)، آلاو ãlāv (دری)، اخگر áxgar، ازبان ézbān (سغدی: żbān)، سچاک socāk (سغدی)، سژاک sožāk (پهلوی)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۰ ثانیه
شعلة. [ ش ُ ل َ ] (اِخ ) ابوالعباس شعلةبن بدر اخشیدی . فرمانروای دمشق و امیری شجاع و زبردست بود. وی در سال 344 هَ . ق . در جنگی که با مهلهل...
شالح . [ ل ِ ] (ع اِ) ۞ نوعی از ماهی خرد و کوچک باشد که به زبان علمی آن را کلوپیدیا ۞ خوانند. دهانی خرد و دندانهای کم دارد و برخی بی ...
شاله مار. [ ل َ ] (اِخ ) نام باغی است در کشمیر و همچنین باغی در لاهور و باغ دیگری در دهلی و این لفظ هندی است از شاله : بمعنی خانه و مار، ...
شاله شوری . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از بخش شهرستان شاه آباد. دارای 125 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کنگیر. محصول آن غلات ، حبوبات ، توتون و برنج ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.