حادثه
نویسه گردانی:
ḤADṮH
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: اَپیات (اوستایی: اَپَ یَئیتی)، پَرماد (سنسکریت: پَرمادَ)
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
حادثه (بکسر دال) : مؤنث حادث ، تازه ، نو ،نورسیده ، پیش آمد تازه ، واقعه ، آسیب و بلا ، حادثات و حوادث جمع.
حادثه جو. [ دِ ث َ / ث ِ ] (نف مرکب ) و حادثه جوی ؛ آنکه از حوادث و پیش آمدها نفع جستن خواهد. ۞
حادثه زای . [ دِ ث َ / ث ِ ] (نف مرکب ) که مولد حوادث است : کی بود کاین سپهر حادثه زای همه از یکدگر فرو ریزد.انوری .
کهن حادثه . [ ک ُ هََ / هَُ دِ ث َ / ث ِ ] (ص مرکب ) در بیت زیر از خاقانی ظاهراً کنایه از پرماجرا، دارای حوادث گوناگون ، مشحون ازتجارب گوناگون...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حادثه جوئی . [ دِ ث َ / ث ِ ] (حامص مرکب ) عمل حادثه جوی .
حادثة. [ دِ ث َ ] (ع اِ) چیزی نو که نبود سابق .سختی نو که پدید آید. (دستوراللغة). کارنو. احدوثة.سختی روزگار. (مهذب الاسماء). نادبة. عادیة. خَطب...