اجازه ویرایش برای همه اعضا

سفر

نویسه گردانی: SFR
این واژه عربی است و پارسی آن یانا می باشد که واژه ای سنسکریت است
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
سفرِ سنگ عنوان یک فیلم سینمایی به کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی مسعود کیمیایی محصول سال ۱۳۵۶ خورشیدی است.[۱][۲][۳] فیلمنامهٔ سفر سنگ با نگاهی به ق...
خرج سفر. [ خ َ ج ِ س َ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرج راه . پولی که برای مسافرت بحساب می آید : تا بچهل سال که بالغ شودخرج سفرهاش مبالغ...
کتاب ریاضت
این سفر. [ س َ ف َ ](ق مرکب ) این دفعه . این بار. (فرهنگ فارسی معین ).
تخت سفر.[ ت َ ت ِ س َ ف َ ] (اِخ ) جایگاهی در حدود مرو : از راه سرخس متوجه مرو گشتند محمدقاسم و ... در شهر توقف کرده رایات ظفرپیکر، روز جمعه...
سفر کردن . [ س َ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از مقر خود بمحل دیگر رفتن . مسافرت کردن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) : نوروز ازاین وطن سفری کرد چون...
خجسته سفر. [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ س َ ف َ ] (ص مرکب ) آنکه سفر او خجسته است . آنکه سفرش خیر است . آنکه سفرش میمون است . مبارک سفر. متبرک سفر. باسع...
جامه ٔ سفر. [ م َ / م ِ ی ِ س َ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لباسی که در سفر پوشند. جامه ٔ راه : جامه ٔ سفر نیز پوشیده پیش آمدند. (تاریخ بیهق...
قریه ٔ سفر. [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ س ِ ] (اِخ ) (شهر کتابها) همان «دبیر» است که در صحیفه ٔ یوشع 15:14 و داود 1:11 مذکور است . و قریه ٔ سنه که در ص...
پنج سفر موسی . [ پ َ س ِ رِ ] (اِخ ) کتاب های پنجگانه ای است که در اول مجلد عهد عتیق واقع است و این قسم از کتاب مقدس را در2 تو 34:14 «کتاب...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
علیزاد
۱۳۹۱/۱۰/۰۱ Iran
0
3

از زمان جدایی اقوام هندوایرانی و شکل‌گیری تمدنهای هند و ایران باستان سالها گذشت و واژه‌های پارسی و سنسکریت به عنوان ۲ زبان کلاسیک مستقل از یکدیگر رشد و گسترش داشته‌اند. بنابراین نمی‌توان واژه‌های سنسکریت را جایگزین فارسی کرد . چنین کاری را گروه آذرکیوان به نام دساتیر انجام می‌دادند که درست نیست اگر واژه ی سفر معرب سپر نباشد (بنا به گفته‌ی یکی از کاربران) در عربی هم مسافرت حرکت دسته جمعی بادها است نه این معنی ای که ما در نظر داریم چراکه این سفر در عربی رحلة است در اشعار و متون فارسی واژه‌ی رهنورد و راهی را برای مسافر بکار بردند که اگر اسم فعل آن را جستجو کنیم ، سفر معنی رهپیمایی ، رهنوردی و ... خواهد داشت


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.