اجازه ویرایش برای همه اعضا

اصغر الهی

نویسه گردانی: ʼṢḠR ʼLHY
اصغر الهی (۱۳۲۳ مشهد - ۱۲ خرداد ۱۳۹۱ تهران)[۱] نویسندهٔ معاصر ایرانی بود.

رمان «سالمرگی» این داستان‌نویس برنده جایزه گلشیری شد.

محتویات [نمایش]
زندگی نامه [ویرایش]

اصغر الهی در سال ۱۳۲۳ در مشهد زاده شد. سال‌های جوانی او به دلیل فعالیت سیاسی پرتلاطم بود. با وجود این موفق شد مدرک دکترای تخصصی رشته روان‌پزشکی را از دانشگاه تهران دریافت کند.

الهی بین سال‌های ۵۸ تا ۶۰ سردبیر مجله بازتاب روان‌شناسی بوده‌است. سپس به تدریس در دانشگاه علوم پزشکی ایران و پزشکی پرداخت.

اصغر الهی، نویسنده رمان‌های "سالمرگی‌"، "مادرم بی‌بی جان" و مجموعه داستان‌های "بازی" و "قصه‌های پاییزی" بود.

الهی با رمان "سالمرگی" در سال ۱۳۸۶ موفق به دریافت جایزه "بهترین رمان" از جایزه هوشنگ گلشیری شده بود.

نخستین داستان های کوتاه اصغر الهی در دهه چهل منتشر شدند.

در سال ۱۳۷۰ اصغر الهی با انتشار مجموعه داستان کوتاه "دیگر سیاووشی نمانده است" به کشف و خلق شگردهای تازه روایتگری در داستان‌های روانشناختی پرداخت.

مجموعه داستان های "دیگر سیاوشی نمانده"، "رؤیا تا رؤیا" و نمایشنامه‌ "قالیباف" از دیگر آثار ادبی اوست.

پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد، رمان "سالمرگی" در زمره کلیک آثاری قرار گرفت که مجوزشان برای تجدید چاپ لغو شد و چاپ مجددشان منوط به بررسی دوباره اثر شد.

او دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران و متخصص روان‌پزشکی بود و بین سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ به‌عنوان سردبیر مجله‌ «بازتاب روان‌شناسی» فعالیت داشت.

اصغر الهی همچنین چند کتاب در زمینه‌ شناخت مسائل روان‌پزشکی ترجمه و تألیف کرده است.[۲]

آثار [ویرایش]

سالمرگی (رمان)
مادرم بی‌بی جان (رمان)
بازی (مجموعه داستان)
قصه‌های پاییزی (مجموعه داستان)
دیگر سیاوشی نمانده (مجموعه داستان)
رویا رویا (مجموعه داستان)
قصه شیرین ملا (ادبیات نوجوان)
قالیباف (نمایشنامه)
نقد آثار اصغر الهی [ویرایش]

فرشته احمدی در نقد رمان سالمرگی اصغر الهی می‌نویسد: «همه آدم‌های داستان با وجود تفاوت بسیارشان با یكدیگر، در ارتباط داشتنشان با ماندن و رفتن به هم شبیه می‌شوند... سرگشتگی سالمرگی‌ها هنوز با اسطوره‌ها پیوند دارد و با گناهانشان. امیدشان به بخشوده شدن آن‌ها را زنده نگه می‌دارد.»

درگذشت [ویرایش]

او روز ۱۲ خردادماه ۱۳۹۱، بر اثر عارضه قلبی در بیمارستان قلب تهران درگذشت.

پانویس [ویرایش]

↑ ایسنا - اصغر الهی درگذشت
↑ ‭BBC ‮فارسی‬ - ‮فرهنگ و هنر‬ - ‮اصغر الهی، نویسنده رمان سالمرگی، درگذشت‬
منابع [ویرایش]

http://www.roozonline.com/archives/2007/12/post_5371.php
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1537438
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8609300143
http://www.ketabnews.com/detail-6152-fa-0.html
بی‌بی‌سی فارسی - اصغر الهی، نویسنده رمان سالمرگی، درگذشت
پیوند به بیرون [ویرایش]

نگاهی به جهانِ داستانیِ اصغر الهی | اسدالله عمادی
مروری به مجموعه داستان «دیگر سیاوشی نمانده» | علیرضا عطاران
رده‌های صفحه: به‌تازگی درگذشتگان رمان‌نویسان اهل ایران زادگان ۱۳۲۳درگذشتگان ۱۳۹۱اهالی مشهدبرندگان جایزه گلشیری نویسندگان داستان کوتاه اهل ایران
از ویکی پدیا
قس
صغر الهی در سال ۱۳۲۳ در مشهد متولد شد، داستان نویسی را در دهه چهل با داستان «بازی» و با نوعی از رئالیسم آغاز کرد که به ضرورت سانسور با تمثیلی ساده تلفیق شده بود.

استعداد و توانائی های خلاقه اصغر الهی در داستان نویسی، کوشش برای داستانی کردن تجربه های اغلب تلخ و به ندرت شیرین نسل او و تلاش برای به داستان برکشیدن پیچیدگی ها و تضادهای جامعه، الهی را از سال شصت به بعد به «داستان روان شناختی» و به ابداع تکنیک «خودواگوئی روانی» برکشید.
نسلی که بی پروا تن به آتش زد

اصغر الهی روشنائی آرمان گرائی و امید و تاریکی بیم و نومیدی، شوق و شور همنفسی و برساختن و غم تنهائی و درهم شکستن نسل خود و اضطراب، ویرانی درونی و درهم پاشی بیرونی جامعه را در موفق ترین آثار خود به داستان برکشید و با واسطه داستان در حافظه جمعی و فرهنگی ما، یا لایه هائی از ما، ثبت کرد.

شاید هیچ نسلی در تاریخ معاصر ایران، چون نسلی که اصغر الهی هم از چهره های خلاق و شریف آن بود، جوانی، میان سالی و حتی پیری خود را چنین بی پروا و بی دریغ، در توفان پرتب و تاب نقد باورهای گذشته و در دریای متلاطم جست و جو برای خلق چشم اندازهای تازه، در آتش نسوخت.

نسلی که در دهه چهل چشم عقل به جهان باز کرد، وارث شکست نسل های قبل از خود بود و شاهد گذار جامعه ایرانی از صورت بندی ماقبل صنعتی به صورت بندی «جامعه پیرامونی» پس از اصلاحات ارضی.

"پس از زندان تحصیل روان ‌پزشکی را تا دکترا و رابطه با فضای چپ و روشنفکری را تا پایان عمر ادامه داد. استاد دانشگاه و پزشکی معروف شد"

در استبداد سیاسی پهلوی دوم خطر به جان خرید و از هر دریچه ممکن به آینده سرکشید، نقد چپ سنتی، برآمدن شکوفه های چپ نو، جایگزینی «نقد سلاح» به جای «سلاح نقد»، شکنجه، زندان و انقلاب اسلامی را تا دهه سوم زندگی خود تجربه کرد.

«سقف نجیب آرزوها»ی این نسل آرمان گرا در دهه چهارم زندگی او در استبداد سیاسی و مذهبی، در جنگ ۸ ساله، در کشتارهای سال های ۶۰ و ۶۷ و در فروپاشی روایت های پوسیده بر سر او آوار شد.

نسل الهی میانسالی خود را در سرکوب و حذف سیاسی و فرهنگی دهه شصت به بعد، در اضطراب و بیم، در نقد گذشته و حال و دریافتن راه های نو گذراند و اصغر الهی این نسل را از منظر خود رقم زد.

اصغر الهی در دهه چهل داستان «بازی» را با سودای آزادی و عدالت اجتماعی نوشت. برخی از نسل او در نیمه اول این دهه در محافل باقی مانده چپ سنتی در بند جزم های کهنه ماندند و برخی در محافل چپ نو به نقد جزم های کهنه برخاستند. برخی چون اصغر الهی نوجوان که در مشهد به محفل دکتر علی شریعتی راه یافت، به محافل مذهبی پیوستند که تفسیری نو از دین ارائه می دادند.

اصغر الهی اما این گرایش را رها کرد و به چپ سوسیالیستی دل بست و تا پایان عمر دل از آن برنکند.

همان سال ها با یکی از خلاق ترین چهره نسل خود، امیرپرویز پویان، آشنا و دوست شد. پویان که در مجله «خوشه» شاملو و فصلنامه های معتبر نقد ادبی، مقاله فلسفی و جامعه شناختی می نوشت و در محفل خود تدارک فکری و تشکیلاتی نخستین سازمان چپ نو را پی می ریخت، بر اصغر الهی تاثیری ماندگار بر جای نهاد.

اصغر الهی هنگام مرگ شصت و هشت سال داشت

روان شناسی فردی الهی او را به گرایش چپ نو نزدیک می کرد اما الهی یک پا نیز در فکریه چپ سنتی داشت و شاید همین تناقض از جمله دلایلی بود که او را از پیوستن به سازمان ها و حزب های سیاسی باز داشت و الهی تا پایان روشنفکری چپ اما مستقل باقی ماند.

در نخستین سال های دهه ۵۰ به جرم دوستی با امیرپرویز پویان و ارتباط با چند محفل چپ به زندان افتاد. در زندان سرشناس بود و هم نسلان زندانی او داستان «بازی» او را خوانده بودند.

پس از زندان تحصیل روان ‌پزشکی را تا دکترا و رابطه با فضای چپ و روشنفکری را تا پایان عمر ادامه داد. استاد دانشگاه و پزشکی معروف شد.

شکست سال ۶۰ نقد گذشته را به الزامی مبرم بدل کرد. نشست های گفت و گو با چهره های فرهنگی و سیاسی در خانه اصغر الهی، که هربار با حضور شماری اندک اما به دقت گزیده شده برگزار می شد، از محفل های نقد گذشته در آن سال ها بود.

هر کس از تجربه های توفانی نسل خود و دگرگونی جامعه و جهان به فراخور خود بهره برد و سهم الهی خلق داستان هائی بود که در مجموعه داستان دیگر سیاوشی نمانده، و در آثاری چون رویا تا رویا، سالمرگی ، حکایت عشق و عاشقی و چند کتاب کم اهمیت تر دیگر آمده است.
بازتاب واقعیت در ذهن پریشیده

«داستان روان شناختی» در زبان فارسی با صادق هدایت آغاز شد و پس از او در دو بستر «جریان سیال ذهنی» در آثاری چون « سنگ صبور» صادق چوبک، «شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری و «شب هول» هرمز شهدادی و در بستر « بازتاب واقعیت در ذهن پریشیده» در برخی از داستان های غلام حسین ساعدی چشم اندازهای فاخری را در داستان نویسی فارسی خلق کرد.

به داستان برکشیدن اضطراب و دهشتی که در هیات ویرانی درون، درهم پاشیدگی برون، زوال و پریشیدگی ذهنی و روانی، استبداد، زوال ارزش ها، ریا، سانسور، زندان، شکنجه، قتل و اعدام، بر بخش هائی از جامعه ما و بر آدم های اغلب داستان های اصغر الهی آوار شده است، به خلق ساختارها و تکنیک های تازه نیاز داشت.

اصغر الهی در مجموعه داستان کوتاه « دیگر سیاووشی نمانده است»، که در سال ۱۳۷۰ منتشر شد، بدین نیاز پاسخی درخور داد.

اغلب داستان های موفق اصغر الهی بر بستر «داستان روان شناختی» خلق شده اند اما اصغر الهی تکنیک و شیوه ای نو نیز در داستان نویسی فارسی ابداع کرد که من آن را در سال ۱۳۷۰ ، در نقدی که در کتاب «شب دردمند آرزومندی» نیز آمده است، تکنیک «خودواگوئی روانی» نام نهادم و او خود نیز این نامگذاری تایید کرد.
خودواگوئی روانی

"اصغر الهی در دهه چهل داستان «بازی» را با سودای آزادی و عدالت اجتماعی نوشت. برخی از نسل او در نیمه اول این دهه در محافل باقی مانده چپ سنتی در بند جزم های کهنه ماندند و برخی در محافل چپ نو به نقد جزم های کهنه برخاستند. برخی چون اصغر الهی نوجوان که در مشهد به محفل دکتر علی شریعتی راه یافت، به محافل مذهبی پیوستند که تفسیری نو از دین ارائه می دادند"

تکنیک یا شگرد «خودواگوی روانی» در برخی داستان های مجموعه «دیگر سیاوشی نمانده» به بار نشست و در داستان بلند «سالمرگی» الهی به اوج رسید.

«خودواگوی روانی» تکنیک های «بازتاب واقعیت در ذهن پریشیده» و «تداعی آزاد جریان سیال ذهنی» را در بر می گیرد اما ابعاد دیگری از امکانات داستان روان شناختی را در ساخت و بافت داستان خلق می کند.

در این شیوه آدم های گرفتار در موقعیت های ناانسانی از علیت، زمان تک خطی و مکان سه بعدی اقلیدسی می گریزند. ذهن پریشیده آدم های داستان در همه جهت های زمانی گذشته و حال و آینده و در همه ابعاد مکان دایره ای حرکت و در هر حرکت روایت تازه ای را از منظری نو خلق می کند. آدم های داستان، که این روایت ها را واقعیت می دانند، متناسب با هر روایتی کنش و واکشن های خود و دیگران را بازسازی می کنند و ده ها لایه واقعیت و خیال در هم می آمیزند تا دهشت جهان واقعی ما را ثبت کند.

اصغر الهی در سکته اول ، حدود ۱۲ سال پیش، توانائی سخن گفتن را تا حدی از دست داد اما می گفت و می نوشت. سکته آخر در ۱۲ خرداد او را از نسل ما گرفت.

در یکی از داستان های اصغر الهی زنی به «درخت سبز عاشق» بدل می شود و آدم های داستان، و حتی همسر اعدام شده خود را، به زندگی احضار می کند. اصعر الهی درخت سبز عاشق نسل ما بود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.