عالی
نویسه گردانی:
ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۲ ثانیه
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن عصفور. علی بن مؤمن بن محمدبن علی حضرمی اشبیلی ، مشهور به ابن عصفور و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن عصفور و به ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عطیفةبن مصطفی بن عیسی بن جلال الدین بن رضاءالدین بن سیف الدین بن میثةبن رضاءالدین بن محمدعلی بن عطیفه ٔ حسنی کاظمی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عطار. علی بن ابراهیم بن داوودبن سلمان بن سلیمان عطار دمشقی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین و مشهو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عطیةبن حسن بن محمدبن حداد هیتی حموی (شیخ علوان ...). رجوع به علوان حموی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عطیةبن مطرف بن سلمه ٔ لخمی بلنسی ، مشهور به ابن زقاق و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی لخمی و ابن زقاق شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عفیف . علی بن محمدبن ابراهیم جعفری نابلسی حنبلی ، مشهور به ابن عفیف .رجوع به علی نابلسی (ابن محمدبن ابراهیم ......
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عقیل بن محمدبن عقیل بغدادی ظفری حنبلی ، مکنّی به ابوالوفاء. رجوع به علی ظفری و ابوالوفاء (علی بن محمدبن عقیل .....
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن علان . علی بن حسن بن علان بن عبدالرحمان ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بن حسن بن علان ... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علقمةبن عبده ٔ تمیمی ، فرزند علقمة شاعر، که بنام علقمه ٔ فحل مشهور است . رجوع به علی تمیمی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن علی . از محدثان بود. (منتهی الارب ).