عالی
نویسه گردانی:
ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی ، مشهور به ابن ابی قصیبه ٔ غزالی . رجوع به علی غزالی شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی ، مشهور به ابن غانم مقدسی و ملقّب به نورالدین . رجوع به ابن غانم (نورالدین علی ) و نیز به علی بن محم...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن ابی بکربن علی نسفی بیکندی . رجوع به علی نسفی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن ابی لطف مقدسی شافعی ، مکنّی به ابوالفضل . رجوع به علی مقدسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن ابی المعالی الصغیربن ابی المعالی الکبیر طباطبائی اصفهانی کاظمی حائری شیعی امامی . رجوع به علی طباطب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن احمدبن مروان عمرانی خوارزمی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن عمرانی و علی عمرانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن اسماعیل بن محمدبن علی بن احمدبن هاشم بن علوی بن حسین غریقی موسوی بحرانی . رجوع به علی موسوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدبن علی بن حسین بن عبدالصمد تمیمی نیشابوری سبزواری مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی تمیمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام . وی به روایت شیخ مفید،یکی از هفت فرزند امام محمدباقر علیه ال...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن سکون حلی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن سکون .رجوع به علی حلی (ابن محمدبن محمدبن علی ...) ش...