عالی
نویسه گردانی:
ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی سلامه ٔ صنعانی . رجوع به علی سلامة شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی سلمی سمیساطی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی سمیساطی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یوسف بن مسعود قیسی قرطبی شاعر، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن خروف و ملقّب به نظام الدین . وی از اهالی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یوسف خروفه ٔ اندلسی رندی نحوی . رجوع به علی اشبیلی (ابن محمدبن علی بن محمدبن ... مشهور به ابن خروف ) شود...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یوسف قزوینی شیعی (علی اصغر...). رجوع به علی اصغر قزوینی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یونس ، مکنّی به ابوالفرج . مافروخی دو بیت شعر عربی از وی در «محاسن اصفهان » نقل کرده است . رجوع به محاسن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد اخفش نحوی . رجوع به علی اخفش (ابن محمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد ادرنه وی رومی حنفی ، ملقّب به مدحی و مشهور به اسکیجی زاده . رجوع به علی اسکیجی زاده شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد اسبیجابی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به قطب الدین . رجوع به علی اسبیجابی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد اسکافی نیشابوری ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به ابوالقاسم اسکافی شود.