اجازه ویرایش برای همه اعضا

عالی

نویسه گردانی: ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۴.۱۹ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مسعود ابهری ، ملقّب به صدرالدین .وزیر تکش . رجوع به علی به صدرالدین (علی ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مسعود فرغانی ، مکنّی به ابوسعد و ملقّب به کمال الدین . رجوع به علی فرغانی (ابن مسعود...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مسلم بن جناب ، مکنّی به ابوالحسن . تابعی بود. (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مسلم بن محمدبن علی سلمی دمشقی شافعی خلوتی ، مشهور به ابن سهروردی و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به جمال الاسلام ....
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مسلم عقیلی . هفتمین تن از حکام بنی عقیل در عراق و موصل . رجوع به علی عقیلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مسلمة. علی بن حسن بن ابی الفرج احمد، مکنّی به ابوالقاسم و مشهور به رئیس الرؤسا. ابن مسلمة. وزیر القائم بامراﷲ عباس...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مسهر شاعر.وی شاعر بود و ابوالمؤید محمدبن صائغ جزری مشهور به عنتری ، او را درقصیده ای هجو کرده و آن ابیات در عیون ال...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مسهر کوفی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کوفی (ابن مسهر...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مشاطة، مکنّی به ابوالحسن . او راست : اخبارالوزراء. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 30).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مشعشع. علی بن محمدبن فلاح ، مشهور به ابن مشعشع. از نوادگان امام موسی کاظم (ع ) و از امرای دولت مشعشعی در اهواز و ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.