عالی
نویسه گردانی:
ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۳ ثانیه
ali در سنسکریت به این واتاها آمده است: 1ـ نیش دار، زنبور، زنبور عسل 2ـ کژدم، عقرب 3ـ کلاغ 4ـ فاخته ی هندی 5ـ نوشیدنی الکل دار 6ـ دشمن.
علی ملک . [ ع َ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز، شهرستان ارومیه . ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل مالاریائی ...
علی وند. [ ع َ وَ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ «بکش » است و آن طایفه ای است از ایل ممسنی در فارس . این تیره را «عالی وند» نیز نامند. (از جغراف...
علی هذا. [ ع َلا ها ] (ع ق مرکب ) مرکب از: «علی » (بر) + «هذا» (این ) عربی ، که در فارسی به جای قید ترتیب و تعلیل به کار رود. بنابراین . ازین...
باب علی . [ ب ِ ع َ ] (اِخ ) یکی از چهار در مسجد حرام بر جانب مشرق : ... و چون ازین دو (باب النبی ) بگذری هم بر این دیوار مشرقی باب علی ...
الی درق . [ اَل ْ لی دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل در 3 هزارگزی خاور گرمی و 2 هزارگزی شوسه ٔ گرمی - بیله ...
الی کاک . [ اَ ] (اِ مرکب ) آلوکک . الیکک . آلبالوی جنگلی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به الیکک شود.
پور علی . [ رِ ع َ ] (اِخ ) خاقانی گاهی خود را چنین میخواند، چه پدر او علی نجار بوده است : دل در سخن محمدی بندای پور علی ، ز بوعلی چند؟خاقا...
آلی بالی . (اِ) آلوبالو. آلبالو. قراصیا. آلوی ابوعلی .
اخی علی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) مصری . وی شیخی بوده در ملک شام و روم و مریدان بسیار بر او جمع آمده بودند اما چون مردی منصف بوده جمعی از مریدان...